houseful

/ˈhaʊsfʊl//ˈhaʊsfʊl/

معنی: یک منزل پر
معانی دیگر: به اندازه ی یک خانه پر، پرجمعیت، یک منزل بر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: housefuls
• : تعریف: all that a house can hold.

- a houseful of furniture
[ترجمه گوگل] خانه ای از مبلمان
[ترجمه ترگمان] خانه ای بود پر از اسباب و اثاث،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a houseful of guests
[ترجمه گوگل] یک خانه پر از مهمان
[ترجمه ترگمان] در یک خانه پر از مهمان،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a houseful of guests
یک خانه مهمان

2. He grew up in the houseful of women.
[ترجمه گوگل]او در خانه زنان بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]در یک خانه پر از زنان بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We've got a houseful of visitors at the moment.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر تعداد زیادی بازدیدکننده داریم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در یک خانه مهمان داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had a houseful so we didn't stay.
[ترجمه گوگل]خانه دار داشتند که ما نماندیم
[ترجمه ترگمان]در یک خانه مسکن داشتند، بنابراین ما اینجا نبودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He grew up in a houseful of women.
[ترجمه گوگل]او در خانه ای از زنان بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]در یک خانه پر از زنان بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I had a houseful of them.
[ترجمه گوگل]من یک خانه از آنها داشتم
[ترجمه ترگمان]خانه ای در آن خانه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You have to want a houseful of people in order to spend time at the stove and not resent it.
[ترجمه گوگل]برای اینکه وقت خود را پشت اجاق گاز بگذرانید و از آن دلخور نباشید، باید یک خانه دار بخواهید
[ترجمه ترگمان]باید یک خانه پر از مردم برای صرف وقت کنار اجاق بگذاری و از آن بدت نیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Having a houseful of relatives can be pretty stressful.
[ترجمه گوگل]داشتن خانواده ای پر از اقوام می تواند بسیار استرس زا باشد
[ترجمه ترگمان]داشتن خانه ای از بستگان می تواند بسیار استرس زا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We had a houseful of guests last weekend.
[ترجمه گوگل]آخر هفته گذشته یک مهمان خانه داشتیم
[ترجمه ترگمان]آخر هفته قبل یه مهمون خونه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a houseful of guests.
[ترجمه گوگل]مهمان خانه ای بود
[ترجمه ترگمان]یک خانه پر از میهمان خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They entertained a houseful of guests.
[ترجمه گوگل]آنها از مهمانان خانه پذیرایی کردند
[ترجمه ترگمان]در خانه ای از مهمان پذیرایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The house was mine, but I should not be able to keep a houseful of servants.
[ترجمه گوگل]خانه مال من بود، اما نباید بتوانم خدمه خانه را نگه دارم
[ترجمه ترگمان]خانه مال من بود، اما نمی توانستم یک خانه پر از خدمتکاران را نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We were three glowing faces and three pairs of shining eyes in a houseful of mad black dancing ghosts.
[ترجمه گوگل]ما سه چهره درخشان و سه جفت چشم درخشان در خانه ای پر از ارواح سیاه دیوانه در حال رقصیدن بودیم
[ترجمه ترگمان]سه چهره برافروخته و سه جفت چشم درخشان در یک خانه پر از ارواح خبیث و می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any kid who has two parents who are interested in him and has a houseful of books isn't poor. Sam Levenson
[ترجمه گوگل]هر بچه ای که دو پدر و مادر داشته باشد که به او علاقه دارند و انبوه کتاب داشته باشد، فقیر نیست سام لونسون
[ترجمه ترگمان]هر بچه ای که دو پدر و مادری دارد که به او علاقه دارند و یک خانه پر از کتاب دارد، فقیر نیست \" سم Levenson \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک منزل پر (اسم)
houseful

انگلیسی به انگلیسی

• as much as a house will hold, full house
having a house filled to capacity
a houseful of people or things is a number of them all together in one house, which makes the house very full.

پیشنهاد کاربران

بپرس