1. gradually she made her husband housebroken
کم کم شوهر خود را سربراه کرد.
2. The usual run of mugging, housebreaking and shoplifting.
[ترجمه گوگل]اجرای معمول دزدی، خانهشکنی و دزدی مغازه
[ترجمه ترگمان]دزدی همیشه دزدی و دزدی از مغازه ها بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The little springer spaniel mix is house-broken, and she walks alongside you if you put her on a leash.
[ترجمه گوگل]مخلوط اسپرینگر کوچک اسپانیل در خانه شکسته است و اگر او را بر روی افسار قرار دهید در کنار شما راه می رود
[ترجمه ترگمان]سگ springer کوچک خانه خرابه، خانه خرابه، و اگر قلاده را به گردن او بگذاری، در کنار تو راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was housebroken in three days and has never done anything naughty.
[ترجمه گوگل]او در عرض سه روز خانه نشین شد و هرگز کار شیطنت آمیزی انجام نداد
[ترجمه ترگمان]سه روز است که خوب تربیت شده و هیچ کار بدی نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I am housebroken and quiet, loving and healthy.
[ترجمه گوگل]من خانه شکسته و ساکت، دوست داشتنی و سالم هستم
[ترجمه ترگمان]من تربیت شده و آرام، دوست داشتنی و سالم هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Wolves do not train well and cannot be housebroken, due in part to their territorial nature and to the importance of elimination in marking their territories, as well as for other reasons.
[ترجمه گوگل]گرگها به خوبی تمرین نمیکنند و نمیتوان خانهشان را شکست، تا حدی به دلیل ماهیت سرزمینی آنها و اهمیت حذف در علامتگذاری قلمروشان و همچنین دلایل دیگر
[ترجمه ترگمان]گرگ ها به خوبی تربیت نمی کنند و نمی توانند به دلیل ماهیت منطقه ای شان و اهمیت حذف در نشانه گذاری قلمرو خود و نیز دلایل دیگر این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm fully housebroken, and only bark if I can see people I love but can't get to them.
[ترجمه گوگل]من کاملاً خانه شکسته ام، و فقط زمانی پارس می کنم که بتوانم افرادی را که دوستشان دارم اما نتوانم به آنها برسم
[ترجمه ترگمان]من خوب تربیت شده و فقط پارس می کنم که اگر بتوانم مردمی را که دوستشان دارم ببینم، اما نمی توانم به آن ها برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Is your dog housebroken?
9. You have to keep after your son if he refuses to be housebroken.
[ترجمه گوگل]اگر پسرتان از خانهشکنی امتناع کرد، باید به دنبال او باشید
[ترجمه ترگمان]اگر او خوب نباشد، باید مراقب پسرت باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I never have to tell him anything more than once. He was housebroken in three days and has never done anything naughty.
[ترجمه گوگل]من هرگز مجبور نیستم بیش از یک بار چیزی به او بگویم او در عرض سه روز خانه نشین شد و هرگز کار شیطنت آمیزی انجام نداد
[ترجمه ترگمان]من هرگز مجبور نیستم چیزی بیشتر از یک بار به او بگویم سه روز است که خوب تربیت شده و هیچ کار بدی نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Dogs readily take to training, and can be easily housebroken.
[ترجمه گوگل]سگها بهراحتی به تمرین میروند و میتوانند به راحتی خانهشان را بشکنند
[ترجمه ترگمان]سگ ها به آسانی آموزش می بینند و می توانند به راحتی قابل ویرایش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You have keep after your son if he refuses to be housebroken.
[ترجمه گوگل]اگر پسرتان از خانهشکنی امتناع کرد، باید نگه دارید
[ترجمه ترگمان]اگر او هم خوب تربیت نشده، باید مراقب پسرت باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Would I still be at home if I had been housebroken ?
[ترجمه گوگل]آیا اگر خانه ام را شکسته بودند هنوز در خانه بودم؟
[ترجمه ترگمان]اگر خوب تربیت شده و خوب تربیت شده بودم، آیا هنوز در خانه بودم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید