housebound

جمله های نمونه

1. bad weather kept us housebound
هوای بد ما را در خانه نگهداشت.

2. She was forever running errands for her housebound grandmother.
[ترجمه گوگل]او برای همیشه برای مادربزرگ خانه نشین خود مشغول انجام وظایف بود
[ترجمه ترگمان]اون برای همیشه یه ماموریت برای مادربزرگ her انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Housebound voters should register early for a postal vote.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان محصور در خانه باید زودتر برای رای گیری پستی ثبت نام کنند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان housebound باید زودتر از موعد برای یک صندوق پستی ثبت نام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's been housebound since the accident.
[ترجمه گوگل]او از زمان تصادف در خانه است
[ترجمه ترگمان]از تصادف با او درگیر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you are housebound, you can arrange for a home visit from a specialist adviser.
[ترجمه گوگل]اگر خانه نشین هستید، می توانید با یک مشاور متخصص ملاقات در منزل را ترتیب دهید
[ترجمه ترگمان]اگر you هستید می توانید برای یک بازدید خانگی از مشاور تخصصی ترتیب دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It may be decorating a flat for a housebound person, to taking care of the cat of an elderly hospitalised lady.
[ترجمه گوگل]این ممکن است تزئین یک آپارتمان برای یک فرد در خانه باشد، تا مراقبت از گربه یک خانم مسن بستری در بیمارستان
[ترجمه ترگمان]آن ممکن است برای یک فرد housebound برای مراقبت از گربه یک بانوی مسن در بیمارستان، تزئین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most months the elderly and housebound have a Mass and the Sacrament of the Sick in the Hall.
[ترجمه گوگل]بیشتر ماه‌ها، سالمندان و خانه‌نشینان در تالار مراسم عشای ربانی و مراسم عبادت مریض دارند
[ترجمه ترگمان]در اکثر این مدت افراد مسن و housebound مراسم عشای ربانی و ساک رمان بیمار را در تالار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The once housebound sisters and daughters are getting a taste of power, and they are learning how to use it.
[ترجمه گوگل]خواهران و دخترانی که زمانی خانه نشین بودند، طعم قدرت را می چشند و یاد می گیرند که چگونه از آن استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که خواهران و دختران housebound طعم قدرت را به دست می آورند و یاد می گیرند چگونه از آن استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Carus said father-of-three Gavin had housebound parents.
[ترجمه گوگل]آقای کاروس گفت که پدر سه فرزند گاوین پدر و مادری در خانه داشت
[ترجمه ترگمان]آقای Carus گفت که پدر - سه گوین یک پدر و مادر housebound دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The visiting service is especially for the housebound, lonely or depressed.
[ترجمه گوگل]خدمات بازدید به ویژه برای افراد خانه نشین، تنها یا افسرده است
[ترجمه ترگمان]خدمات بازدید کننده به ویژه برای the، تنها و یا افسرده کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Deliver Thanksgiving dinners to housebound people.
[ترجمه گوگل]شام روز شکرگزاری را به افراد خانه نشین بدهید
[ترجمه ترگمان] شام شکرگذاری رو به آدمای \"housebound\" تحویل بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For the first weeks, housebound by paranoia but desperate to talk, Gran would agree only to meetings on her doorstep.
[ترجمه گوگل]در هفته‌های اول، گران که از پارانویا در خانه گرفتار شده بود، اما از حرف زدن ناامید بود، تنها با جلساتی که در آستانه خانه‌اش بود موافقت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]برای اولین هفته، housebound با پارانویا، اما در حال صحبت کردن، تنها با ملاقات در خانه او موافقت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps she sometimes did, she replied - with sudden sideways glances - but she was far from being housebound.
[ترجمه گوگل]او پاسخ داد - شاید گاهی اوقات این کار را انجام می داد - با نگاه های یک طرفه ناگهانی - اما او از خانه نشینی دور بود
[ترجمه ترگمان]او با یک نگاه زیرچشمی به او جواب داد: شاید هم گاهی این کار را می کرد، اما دور تا دور از دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There must be many other ways of capitalizing in a creative way on the restrictions of being housebound.
[ترجمه گوگل]باید راه‌های زیادی برای استفاده خلاقانه از محدودیت‌های خانه نشینی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باید راه های بسیار دیگری برای سرمایه گذاری در یک روش خلاقانه در رابطه با محدودیت های موجود بودن وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Outings and social events are also organised by the group for housebound people, using its own minibus.
[ترجمه گوگل]گردش ها و رویدادهای اجتماعی نیز توسط این گروه برای افراد خانه نشین با استفاده از مینی بوس اختصاصی خود برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]Outings و رویداده ای اجتماعی نیز توسط این گروه برای housebound نفر، با استفاده از مینی بوس خود سازماندهی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• confined to a house
someone who is housebound is unable to leave their house because they are ill or old.
unable to leave one's house, confined to one's house (generally due to an illness)

پیشنهاد کاربران

کسی که به خاطر کهولت سن یا بیماری قادر به ترک خانه نیست
خانه نشین
Someone who is housebound is unable to go out of their house, usually because they are ill or cannot walk far
خانه نشین
کسی که از خانه نمی تواند خارج شود، خانه نشین

بپرس