house arrest

/ˈhaʊsəˈrest//ˈhaʊsəˈrest/

توقیف در منزل، بازداشت در خانه (یا بیمارستان)، تحت نظر بودن، درخانه تحت نظر بودن بجای حبس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: legal confinement of a person under arrest in his or her home, a hospital, or a public building rather than in jail or prison.

جمله های نمونه

1. She has endured house arrest and continual harassment by the police.
[ترجمه گوگل]او حبس خانگی و آزار و اذیت مداوم پلیس را تحمل کرده است
[ترجمه ترگمان]او بازداشت خانگی و آزار مداوم پلیس را تحمل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Following the coup, parliamentary leaders were put under house arrest.
[ترجمه گوگل]در پی کودتا، رهبران پارلمان در حصر خانگی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بدنبال این کودتا، رهبران پارلمانی تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She spent most of those years under house arrest or close confinement.
[ترجمه گوگل]او بیشتر آن سال ها را در حبس خانگی یا حبس نزدیک گذراند
[ترجمه ترگمان]او بیشتر آن سال ها را در حبس خانگی و یا حبس خانگی گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Opposition leaders were put under house arrest .
[ترجمه گوگل]رهبران اپوزیسیون در حصر خانگی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The former dictator is under house arrest in his country mansion.
[ترجمه گوگل]دیکتاتور سابق در عمارت روستایی خود در حصر خانگی به سر می برد
[ترجمه ترگمان]دیکتاتور سابق در خانه ییلاقی خود در حصر خانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was put under house arrest two years ago but remained a powerful symbol in last year'selection.
[ترجمه گوگل]او دو سال پیش در حصر خانگی قرار گرفت، اما در انتخابات سال گذشته نماد قدرتمندی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]او دو سال پیش تحت بازداشت خانگی قرار گرفت، اما در سال گذشته یک نماد قدرتمند باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The opposition leader has just been put/placed under house arrest.
[ترجمه گوگل]رهبر اپوزیسیون به تازگی در بازداشت خانگی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رهبر مخالفان به تازگی تحت بازداشت خانگی قرار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He died under house arrest in Salamanca, uncompromising to the end.
[ترجمه گوگل]او در حبس خانگی در سالامانکا و بدون سازش تا انتها درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در بازداشت خانگی در سالامانکا، uncompromising در پایان کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are keeping scores of officials under house arrest in the hotel.
[ترجمه گوگل]آنها تعداد زیادی از مقامات را در هتل در بازداشت خانگی نگه می دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها شماری از مقامات را تحت بازداشت خانگی در هتل نگهداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Soong was virtually placed under house arrest.
[ترجمه گوگل]سونگ عملاً در حصر خانگی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Soong در واقع تحت بازداشت خانگی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He, he was under house arrest.
[ترجمه گوگل]او، در حصر خانگی بود
[ترجمه ترگمان] اون، اون تحت بازداشت خانگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The officials were being held under house arrest while authorities investigate.
[ترجمه گوگل]این مقامات در حبس خانگی به سر می‌برند و مقامات در حال تحقیق هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات در حالی که مقامات تحقیق می کنند تحت بازداشت خانگی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mahdi, 5 had been imprisoned and then under house arrest since his civilian government was overthrown in June 198
[ترجمه گوگل]مهدی 5 ساله از زمان سرنگونی دولت غیرنظامی خود در ژوئن 198 زندانی و سپس در حصر خانگی بود
[ترجمه ترگمان]مهدی ۵ زندانی بود و پس از سقوط دولت غیر نظامی اش در ژوئن ۱۹۸ همچنان تحت بازداشت خانگی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the Demomcrats leader remained under house arrest.
[ترجمه گوگل]و رهبر دموکرات ها در بازداشت خانگی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]و رهبر Demomcrats تحت بازداشت خانگی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being confined to one's house (as opposed to prison) as legal punishment
if someone is put under house arrest, they are not allowed to leave their house. this is a form of punishment in some countries.

پیشنهاد کاربران

حصر خانگی، حبس خانگی
under house arrest
legally forced to stay in your house as if in prison
از نظر قانونی مجبور به ماندن در خانه به جای زندان
حصر خانگی
The opposition leader has just been put/placed under house arrest.
Kitty’s father was placed under house arrest.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/house-arrest
بازداشت خانگی

بپرس