اسم ( noun )
عبارات: clean house, on the house
عبارات: clean house, on the house
• (1) تعریف: a building, usually with one set of connecting rooms, designed to be lived in by one family or one group of people, or a building that resembles this.
• مترادف: abode, domicile, dwelling, home, residence
• مشابه: address, habitation, lodging, place
• مترادف: abode, domicile, dwelling, home, residence
• مشابه: address, habitation, lodging, place
- Each house on this street seems to have a beautiful garden.
[ترجمه محمد مهدی es] به نظر میرسد هرخانه ای در این خیابان یک حیاط زیبایی داشته باشد|
[ترجمه دخی] به نظر می رسد هرخانه در این خیابان باغ زیبایی داشته باشد.|
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد هر خانه در این خیابان باغ زیبایی دارد[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد هر خانه ای در این خیابان باغ زیبایی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the people who live in such a building; household.
• مترادف: family, household, m�nage
• مشابه: residents
• مترادف: family, household, m�nage
• مشابه: residents
- The whole house was awakened by the noise.
[ترجمه پسرک تنها 호푸] تمام منزل توسط سر و صدا بیدار شد|
[ترجمه سلمانSunghyogun@gmail.com] همه اهل خانه توسط سرصدا بیدار شدند|
[ترجمه گوگل] تمام خانه از سر و صدا بیدار شد[ترجمه ترگمان] تمام خانه با سر و صدا از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a building that serves a particular function.
• مشابه: auditorium, building, hall, place
• مشابه: auditorium, building, hall, place
- The old movie house was finally torn down.
[ترجمه علیرضا] فیلم قدیمی خانه در اخر پاره شد|
[ترجمه گوگل] خانه قدیمی سینما بالاخره خراب شد[ترجمه ترگمان] خانه قدیمی فیلم بالاخره پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There are several houses of worship downtown.
[ترجمه گوگل] در مرکز شهر چندین عبادتگاه وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در مرکز شهر، چندین خانه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در مرکز شهر، چندین خانه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a place of shelter for animals.
• مشابه: barn, coop, cote, shelter, stall
• مشابه: barn, coop, cote, shelter, stall
- We're putting up a new hen house.
[ترجمه تتتتتتتتتت] ما در حال درست کردن مرغ دانی هستیم|
[ترجمه گوگل] ما داریم یک مرغداری جدید میسازیم[ترجمه ترگمان] ما داریم یه خونه جدید درست می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: a legislative or other deliberative body.
• مترادف: assembly
• مشابه: congress, council, legislature, parliament, senate
• مترادف: assembly
• مشابه: congress, council, legislature, parliament, senate
- The house is in session for six months a year.
[ترجمه گوگل] این خانه شش ماه در سال تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان] این خانه برای مدت شش ماه در سال تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این خانه برای مدت شش ماه در سال تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: a building where such a body meets.
• مشابه: senate
• مشابه: senate
• (7) تعریف: the audience at a public event.
• مترادف: audience
• مشابه: public, spectators, theater
• مترادف: audience
• مشابه: public, spectators, theater
- The house erupted in laughter during the opening scene of the movie.
[ترجمه گوگل] در صحنه افتتاحیه فیلم، خانه از خنده منفجر شد
[ترجمه ترگمان] این خانه در حین بازی افتتاحیه این فیلم از خنده روده بر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این خانه در حین بازی افتتاحیه این فیلم از خنده روده بر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (8) تعریف: a business firm.
• مترادف: business, company, concern, enterprise
• مشابه: corporation, establishment, firm
• مترادف: business, company, concern, enterprise
• مشابه: corporation, establishment, firm
- There were more profits for the house last year.
[ترجمه گوگل] سال گذشته سود بیشتری برای خانه داشت
[ترجمه ترگمان] پارسال سود بیشتری برای خونه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پارسال سود بیشتری برای خونه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: houses, housing, housed
حالات: houses, housing, housed
• (1) تعریف: to provide accommodation or living quarters for.
• مترادف: billet, lodge
• مشابه: accommodate, domicile, home, quarter
• مترادف: billet, lodge
• مشابه: accommodate, domicile, home, quarter
- The university houses the first-year students on campus.
[ترجمه گوگل] این دانشگاه دانشجویان سال اول را در محوطه دانشگاه نگهداری می کند
[ترجمه ترگمان] این دانشگاه اولین دانشجو در محوطه دانشگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این دانشگاه اولین دانشجو در محوطه دانشگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The animals are housed in a barn.
[ترجمه گوگل] حیوانات در انبار نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان] حیوانات در طویله مسکن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حیوانات در طویله مسکن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to harbor or give shelter to.
• مترادف: harbor
• مشابه: home, lodge, shelter
• مترادف: harbor
• مشابه: home, lodge, shelter
- One who housed a runaway slave could suffer severe punishment.
[ترجمه گوگل] کسی که یک برده فراری را در خود جای دهد ممکن است مجازات سختی را متحمل شود
[ترجمه ترگمان] کسی که یک برده فراری را نجات داد، تنبیه سختی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کسی که یک برده فراری را نجات داد، تنبیه سختی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to provide storage room for.
• مشابه: accommodate, garage, keep, shelter, store
• مشابه: accommodate, garage, keep, shelter, store
- This closet houses the washing machine and dryer.
[ترجمه گوگل] این کمد ماشین لباسشویی و خشک کن را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان] این خونه، ماشین لباسشویی و خشک کن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این خونه، ماشین لباسشویی و خشک کن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to reside; dwell.
• مترادف: dwell, reside
• مشابه: billet, lodge, tenant
• مترادف: dwell, reside
• مشابه: billet, lodge, tenant
- She housed with some friends until she found a place of her own.
[ترجمه گوگل] او با تعدادی از دوستان خود خانه نشین شد تا اینکه جایی برای خودش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان] با چند تا از دوستاش زندگی می کرد تا اینکه جایی برای خودش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با چند تا از دوستاش زندگی می کرد تا اینکه جایی برای خودش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید