1. Love is like an hourglass, with the heart filling up as the brain empties. Jules Renard
[ترجمه گوگل]عشق مانند ساعت شنی است که با خالی شدن مغز، قلب پر می شود ژول رنار
[ترجمه ترگمان]عشق مثل یک ساعت شنی است، با قلب پر کردن قلب \" جولز \" رنارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Memory is the hourglass of time, slowly become memories of old.
[ترجمه گوگل]خاطره ساعت شنی زمان است، کم کم به خاطرات قدیمی تبدیل شوید
[ترجمه ترگمان]حافظه ساعت شنی زمان است و به آرامی خاطرات قدیمی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The sandglass remembers the time we lost. The hourglass forget, we broken unease.
[ترجمه گوگل]شیشه شنی زمانی را که ما از دست دادیم به یاد می آورد ساعت شنی را فراموش کرد، ما ناراحتی را شکستیم
[ترجمه ترگمان]sandglass یاد زمانی رو که از دست دادیم رو یادشه ساعت شنی فراموش کرد، ما ناراحت شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Instead of having an hourglass figure, whose curves suggested motherhood and domesticity, she was boyishly slim.
[ترجمه گوگل]او به جای داشتن یک ساعت شنی، که انحناهایش نشان دهنده مادری و خانواده بود، پسرانه لاغر بود
[ترجمه ترگمان]به جای داشتن یک ساعت شنی که انحنای آن پیشنهاد مادر شدن و زندگی خانوادگی را می داد، او بسیار لاغر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Like sand in an hourglass, simultaneously pulled in both directions by the mysterious appetite of a two-headed gravity.
[ترجمه گوگل]مانند شن و ماسه در ساعت شنی که اشتهای اسرارآمیز گرانش دو سر به طور همزمان به هر دو جهت کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]مانند ماسه در ساعت شنی هر دو طرف را با اشتهای عجیبی که دو سر داشت از هر دو طرف می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The sand has run out of the hourglass.
[ترجمه گوگل]شن از ساعت شنی تمام شده است
[ترجمه ترگمان]ماسه از ساعت شنی خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A black widow spider has a distinctive red hourglass marking on its stomach.
[ترجمه گوگل]یک عنکبوت بیوه سیاه روی شکمش علامت ساعت شنی قرمز مشخصی دارد
[ترجمه ترگمان]یک عنکبوت سیاه پوست، یک ساعت شنی قرمز را روی شکمش مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An hourglass was an instrument used to measure time in ancient times.
[ترجمه گوگل]ساعت شنی ابزاری بود که در زمان های قدیم برای اندازه گیری زمان استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]ساعت شنی ابزاری بود که برای اندازه گیری زمان در زمان های باستان مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The hourglass empties swiftly and delay could be deadly.
[ترجمه گوگل]ساعت شنی به سرعت خالی می شود و تاخیر می تواند کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]ساعت شنی به سرعت خالی می شود و تاخیر ممکن است مرگبار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hourglass remember, we forget the time.
[ترجمه گوگل]ساعت شنی یادت باشد، زمان را فراموش می کنیم
[ترجمه ترگمان]یادت باشه، ما زمان را فراموش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Hourglass? Female, because over time, the weight can shift to the bottom.
[ترجمه گوگل]ساعت شنی؟ زن، زیرا با گذشت زمان، وزن می تواند به پایین منتقل شود
[ترجمه ترگمان]Hourglass؟ ماده، چون در طول زمان، وزن می تواند به پایین تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Hourglass love, unnoticed, is never extinguished the lights.
[ترجمه گوگل]عشق ساعت شنی، بدون توجه، هرگز چراغ ها خاموش نمی شود
[ترجمه ترگمان]عشق بدون توجه، بدون جلب توجه، هرگز چراغ ها را خاموش نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Use to add an hourglass for measuring time.
[ترجمه گوگل]برای اضافه کردن ساعت شنی برای اندازه گیری زمان استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]یک ساعت شنی برای اندازه گیری زمان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. On one side of the scales is an hourglass, which symbolizes the time factor.
[ترجمه گوگل]در یک طرف ترازو یک ساعت شنی قرار دارد که نمادی از عامل زمان است
[ترجمه ترگمان]در یک طرف مقیاس ها ساعت شنی است که نماد زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Now research suggests that women with an hourglass figure are brighter and have cleverer children, too.
[ترجمه گوگل]اکنون تحقیقات نشان می دهد که زنانی که شکل ساعت شنی دارند درخشان تر هستند و فرزندان باهوش تری نیز دارند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تحقیقات نشان می دهند که زنان با ساعت شنی درخشان تر و باهوش تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید