1. hour by hour
ساعت به ساعت
2. hour after hour
دایما،هر ساعت،ساعت به ساعت
3. an hour
یک ساعت
4. an hour ago
یک ساعت قبل
5. an hour ago it stopped raining and then it started again
یک ساعت پیش باران ایستاد و سپس دوباره شروع شد.
6. the hour of glory has arrived
زمان افتخار فرا رسیده است.
7. every hour on the hour
هر ساعت و سر ساعت،ساعت به ساعت
8. one's hour
زمان مرگ
9. within an hour he tossed down ten cups of tea
در مدت یک ساعت ده فنجان چای خورد.
10. by the hour
به طور ساعتی
11. of the hour
برجسته ترین (چیز یا شخص) در این زمان
12. at the stated hour
در ساعت مقرر
13. better than an hour
بیش از یک ساعت
14. inside of an hour
کمتر از یک ساعت
15. to strike the hour
ساعت را اعلام کردن
16. toward the dinner hour
حدود وقت شام
17. two kilometers an hour
دو کیلومتر در ساعت
18. at the eleventh hour
در آخرین لحظه،در آخرین فرصت،درست پیش از آنکه دیر بشود
19. at the eleventh hour
در آخرین فرصت،درست قبل از اینکه کار از کار بگذرد
20. a quarter of an hour
یک ربع ساعت
21. allow at least an hour for lunch
لااقل یک ساعت برای ناهار وقت بگذارید.
22. at twenty miles an hour
با سرعت بیست مایل در ساعت
23. one hundred kilometers per hour
صد کیلومتر در ساعت
24. she spent half an hour browsing through the chapter he had already read
او نیم ساعت فصلی را که قبلا خوانده بود جسته گریخته مرور کرد.
25. ten dollars for each hour of work
ده دلار در مقابل هر ساعت کار
26. that was his finest hour
آن بهترین دوران (زندگی) او بود.
27. the broadcast lasted an hour
برنامه یک ساعت طول کشید.
28. the clock boomed the hour
ساعت دیواری سر ساعت دانگ دانگ به صدا درآمد.
29. the clock sounds the hour
ساعت دیواری ساعت را اعلام می کند.
30. the clock tolls the hour
زنگ ساعت وقت را اعلام می کند.
31. the train arrived one hour ahead of time
ترن یک ساعت زود رسید.
32. to walk for an hour
به مدت یک ساعت راه رفتن
33. to work by the hour
به طور ساعتی کار کردن
34. your watch is one hour behind
ساعت شما یک ساعت عقب است.
35. he aided me in my hour of need
او به هنگام نیاز مرا یاری کرد.
36. i will return in one hour
تا یک ساعت دیگر برخواهم گشت.
37. she came at the agreed hour
او سروقت توافق شده آمد.
38. she talked for a solid hour
یک ساعت تمام حرف زد.
39. the better part of an hour
تقریبا یک ساعت
40. the church bell strikes every hour
ناقوس کلیسا هر ساعت به صدا درمی آید.
41. the news is aired every hour
اخبار هر ساعت پخش می شود.
42. the rate of speed per hour
میزان سرعت در ساعت
43. they are paid by the hour
آنها ساعتی مزد می گیرند.
44. to do 60 miles an hour
ساعتی 60 مایل رفتن
45. to go 90 kilometers an hour
ساعتی 90 کیلومتر رفتن (راندن)
46. dinner has been done for an hour
یک ساعت است شام آماده شده است.
47. factory workers are paid by the hour
مزد کارگران کارخانه بر حسب ساعت پرداخت می شود.
48. one must be ready for one's hour
آدم باید برای مرگ خود آماده باشد.
49. she rattled on for a full hour
یک ساعت تمام ور زد.
50. the next plane arrives in one hour
هواپیمای بعدی یک ساعت دیگر وارد می شود.
51. the teacher droned for a whole hour
معلم یک ساعت تمام ور زد.
52. they could be here within an hour
شاید یک ساعته اینجا باشند.
53. we have math during the first hour and english during the second
در ساعت اول ریاضی و در ساعت دوم انگلیسی داریم.
54. we made one hundred miles an hour
ما ساعتی صد کیلومتر می رفتیم.
55. he kept resisting, but at the eleventh hour he consented and got on the train
او مقاومت می کرد ولی در آخرین لحظه موافقت کرد و سوار قطار شد.
56. it took the best part of an hour
نزدیک به یک ساعت طول کشید.
57. leave the dough to prove for an hour
یک ساعت صبر کن تا خمیر ور بیاید.
58. maintain your speed at 100 kilometers per hour
سرعت خودت را روی صد کیلومتر در ساعت ثابت نگه دار.
59. she zapped through the work in one hour
ظرف یک ساعت کلک آن کار را کند.
60. the burning ship stayed afloat for an hour and then sank
کشتی مشتعل یک ساعت بر روی آب ماند و سپس فرو رفت.
61. the meeting will be over in an hour
جلسه یک ساعت دیگر تمام خواهد شد.
62. the prescribed dosage is one teaspoon every hour
میزان تجویز شده،یک قاشق چای خوری در هر ساعت است.
63. they used to get four bob an hour
ساعتی چهار شیلینگ می گرفتند.
64. a car that can hit 200 miles per hour
اتومبیلی که می تواند به سرعت 200 میل در ساعت برسد
65. a storm packing winds of 90 miles an hour
طوفانی که دارای بادهای 90 میل در ساعت بود
66. a train that travels at 200 kilometers per hour
قطاری که با سرعت 200 کیلومتر در ساعت حرکت می کند
67. because of the bumper-to-bumper traffic, we were an hour late
به واسطه ی تراکم وسایط نقلیه یک ساعت دیر رسیدیم.