hot stuff

جمله های نمونه

1. She's really hot stuff at baseball.
[ترجمه امیر] او یک استعداد فوق العاده در بسکتبال است.
|
[ترجمه گوگل]او در بیسبال چیزهای داغی دارد
[ترجمه ترگمان]اون تو بیسبال چیزای سکسیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This cell phone sure is hot stuff.
[ترجمه امیر] این تلفن همراه کیفیت بالایی دارد
|
[ترجمه گوگل]این تلفن همراه مطمئناً چیزهای داغ است
[ترجمه ترگمان] این موبایل خیلی سکسیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His love letters were hot stuff, apparently.
[ترجمه گوگل]نامه های عاشقانه او ظاهراً چیزهای داغی بودند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا نامه های عاشقانه ش خیلی داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These new proposals are proving to be hot stuff.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادات جدید ثابت شده است که چیزهای داغی هستند
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها جدید، مسائل داغی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's really hot stuff at tennis.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در تنیس چیزهای داغی دارد
[ترجمه ترگمان]اون واقعا توی تنیس کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The girls all think he's hot stuff .
[ترجمه گوگل]دخترها همه فکر می کنند او چیزهای داغ است
[ترجمه ترگمان]دخترا فکر می کنن اون یه چیز سکسیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His latest novel is hot stuff.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او چیزهای داغ است
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His new film is hot stuff .
[ترجمه گوگل]فیلم جدید او چیزهای داغ است
[ترجمه ترگمان]فیلم جدیدش خیلی داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yeahhrrr I say. Hot stuff, Sebastian.
[ترجمه گوگل]آره میگم چیزهای داغ، سباستین
[ترجمه ترگمان]من می گم کارای سکسی، سباستین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's hot stuff you're dealing with.
[ترجمه گوگل]این چیزهای داغی است که شما با آن سروکار دارید
[ترجمه ترگمان]خیلی داغ است که با آن ها سر و کار داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Man, she's hot stuff!
[ترجمه گوگل]مرد، او چیزهای داغ است!
[ترجمه ترگمان]مرد، اون خیلی سکسیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These are pretty hot stuff so it is £80 I am afraid.
[ترجمه گوگل]اینها چیزهای بسیار داغی هستند، بنابراین می ترسم 80 پوند است
[ترجمه ترگمان]اینها مواد خیلی داغ هستند، بنابراین ۸۰ پوند از آن ها می ترسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's pretty hot stuff.
[ترجمه گوگل]او چیزهای بسیار داغ است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی خوشگله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hot stuff . But eextremecclybody else considers he's a jerk.
[ترجمه گوگل]او چیزهای داغ اما برخی دیگر معتقدند که او یک احمق است
[ترجمه ترگمان] کارای سکسی میکنه اما کس دیگری فکر می کند که او یک عوضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That's hot stuff - like the human component of the real time web, augmented by data.
[ترجمه گوگل]این چیزهای داغ است - مانند مؤلفه انسانی وب زمان واقعی، که توسط داده ها تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]این ماده داغ است - مانند اجزای انسانی وب زمان واقعی، تقویت شده با داده ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excellent, awesome, great merchandise
if you think someone is hot stuff, you find them exciting and attractive, especially sexually; an informal expression.
an activity that is hot stuff is very popular; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
1. سکسی/ دارای جاذبه جنسی.
2. تافته جدابافته.
3. محبوب/شبک/جالب.
عجب دافی، عجب چیز توپی، جنبه سکسی افراد مد نظر است
گرمی زندگیم

بپرس