1. The border has become a major hot spot.
[ترجمه گوگل]مرز به یک نقطه داغ اصلی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این مرز به نقطه داغ اصلی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Commercial banking was a surprising hot spot.
[ترجمه گوگل]بانکداری تجاری نقطه داغ شگفت انگیزی بود
[ترجمه ترگمان]بانکداری بازرگانی نقطه بسیار جالبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Occasionally a hot spot would erupt and an orange halo would expand into the night.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک نقطه داغ فوران می کند و یک هاله نارنجی تا شب گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]گاه یک نقطه داغ منفجر می شد و هاله ای نارنجی در دل شب گسترش می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But melanoma country is any hot spot.
[ترجمه گوگل]اما کشور ملانوما هر نقطه داغی است
[ترجمه ترگمان]اما \"ملانوما\" یه نقطه داغ - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We would be at the hot spot any second now.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر هر لحظه در نقطه داغ خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]حالا هر لحظه ممکنه جای داغ ون رو پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His unit was shipping out for the latest hot spot, Formosa, in a couple of weeks.
[ترجمه گوگل]واحد او ظرف چند هفته برای آخرین نقطه داغ، فورموسا، ارسال میشد
[ترجمه ترگمان]واحد او آخرین نقطه داغ را در عرض چند هفته منتقل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Another hot spot for bacteria in men's offices: the personal digital assistant.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نقاط داغ باکتری در دفاتر مردان: دستیار دیجیتال شخصی
[ترجمه ترگمان]یک نقطه داغ دیگر برای باکتری در دفاتر مردان: دستیار دیجیتالی شخصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The emergence the new hot spot or hold up the index number, hold the market's popularity.
[ترجمه گوگل]ظهور نقطه داغ جدید یا نگه داشتن عدد شاخص، محبوبیت بازار را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]ظهور نقطه داغ جدید و یا نگه داشتن شماره شاخص، محبوبیت بازار را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For links to hot spot ship mark wrinkle film, you can increase pressure on pressure rollers.
[ترجمه گوگل]برای پیوندهایی به فیلم چروک نشانگر کشتی، می توانید فشار را بر روی غلتک های فشار افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]برای داشتن ارتباط با نقطه داغ روی یک فیلم ضد چین و چروک، شما می توانید فشار روی غلتک های فشار را افزایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. C . A boxing match or a Hollywood hot spot - or both.
[ترجمه گوگل]سی یک مسابقه بوکس یا یک نقطه داغ هالیوود - یا هر دو
[ترجمه ترگمان]ج یک مسابقه بوکس و یا یک نقطه داغ هالیوودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The main retrieval hot spot concentrates in the knowledge excavation, theisomerism information conformity retrieval, the total information retrieval.
[ترجمه گوگل]نقطه داغ اصلی بازیابی در حفاری دانش، بازیابی انطباق اطلاعات ایزومری، بازیابی کل اطلاعات متمرکز است
[ترجمه ترگمان]نقطه داغ بازیابی کنسانتره در حفاری دانش، بازیابی انطباق اطلاعات theisomerism، بازیابی کلی اطلاعات متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The customer satisfaction theory is becoming the hot spot of enterprise management.
[ترجمه گوگل]تئوری رضایت مشتری در حال تبدیل شدن به نقطه داغ مدیریت شرکت است
[ترجمه ترگمان]نظریه رضایت مشتری در حال تبدیل شدن به نقطه داغ مدیریت شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These magmatic rocks, including basic, intermediate, intermediate-acid, acid and alkaline rocks, came from earths crust and mantle and these both and were controlled by the mantle plume(hot spot).
[ترجمه گوگل]این سنگهای ماگمایی شامل سنگهای بازی، میانی، اسیدی، اسیدی و قلیایی از پوسته زمین و گوشته و این دو به وجود آمدهاند و توسط ستون گوشته (نقطه داغ) کنترل میشوند
[ترجمه ترگمان]این سنگ های magmatic شامل مواد اولیه، میانی، اسید و alkaline، از پوسته زمین و پوشش استفاده می شوند و هر دو توسط توده آتش (نقطه داغ)کنترل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But for every germy hot spot in the kitchen, there's a smart and simple way to clean up.
[ترجمه گوگل]اما برای هر نقطه داغ در آشپزخانه، یک راه هوشمند و ساده برای تمیز کردن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما برای هر نقطه داغی در آشپزخانه، یک راه زیرکانه و ساده برای تمیز کردن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Angelo's is one of California's hot spot for celebrity.
[ترجمه گوگل]آنجلو یکی از نقاط داغ کالیفرنیا برای افراد مشهور است
[ترجمه ترگمان]انجلو اولین جای داغ ون برای شهرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. But the hot-spot plume that created this island has been erupting in this way since long before the Tristanians came.
[ترجمه گوگل]اما ستون داغی که این جزیره را ایجاد کرده است از مدت ها قبل از آمدن تریستانی ها به این شکل فوران کرده است
[ترجمه ترگمان]اما پری نقطه داغ که این جزیره را ایجاد کرد از مدت ها قبل از آمدن the فوران کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Doc Threadneedle was a man-sized conglomeration of hotspots.
[ترجمه گوگل]Doc Threadneedle مجموعه ای از نقاط حساس به اندازه انسان بود
[ترجمه ترگمان]دکتر Threadneedle از conglomeration sized بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. No one has ever imaged a hot-spot plume with seismic tomography.
[ترجمه گوگل]هیچ کس تا به حال یک ستون داغ را با توموگرافی لرزه ای تصویر نکرده است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس تا به حال یک توده ذرات داغ با پرتونگاری لرزه ای را تصویر نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. But while those hotspots are continuously monitored by diplomats and the media, the Chechen misery prompts nothing but a deafening silence.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که این کانون ها به طور مداوم توسط دیپلمات ها و رسانه ها رصد می شوند، بدبختی چچن چیزی جز سکوتی کر کننده را به دنبال ندارد
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که این مناطق به طور مداوم توسط دیپلمات ها و رسانه ها مورد نظارت قرار می گیرند، بدبختی چچن چیزی جز سکوت کر کننده ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The maps of tomography, anti-continents at the core-mantle boundary and hot-spot plumes presented a monumental profusion of ideas.
[ترجمه گوگل]نقشههای توموگرافی، ضد قارهها در مرز گوشته هسته و تودههای نقطه داغ، انبوهی عظیم از ایدهها را ارائه میکردند
[ترجمه ترگمان]نقشه های پرتونگاری، anti در مرز پوشش دار و پره ای داغ، انبوهی از ایده ها را ارایه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Palm-fringed beaches, guaranteed gorgeous weather and an equally warm local welcome make it one of the finest holiday hot-spots.
[ترجمه گوگل]سواحل پوشیده از نخل، آب و هوای فوق العاده تضمین شده و استقبال محلی به همان اندازه گرم، آن را به یکی از بهترین نقاط داغ تعطیلات تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]سواحل پر حاشیه، آب و هوای عالی و یک استقبال گرم محلی را به عنوان یکی از بهترین مکان های تعطیلات در تعطیلات به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. That hot-spot eruption lasted some 2 million years before petering out to a more modest flow.
[ترجمه گوگل]آن فوران نقطه داغ حدود 2 میلیون سال به طول انجامید و سپس به یک جریان کمتر فرو رفت
[ترجمه ترگمان]این فوران داغ، حدود ۲ میلیون سال پیش از اینکه petering به یک جریان ساده تر تبدیل شود، به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. He has yet to prove, though, that this patch is the real McCoy, the birthplace of a hot-spot plume.
[ترجمه گوگل]با این حال، او هنوز ثابت نکرده است که این وصله مک کوی واقعی است، زادگاه یک ستون داغ
[ترجمه ترگمان]اما هنوز هم ثابت می کند که این تکه سنگ، زادگاه یک پری واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Geochemists tend to focus on the chemical differences be-tween the rocks that are extruded at mid-ocean ridges and hot-spot island volcanoes.
[ترجمه گوگل]ژئوشیمیدانان تمایل دارند بر تفاوتهای شیمیایی بین سنگهایی که در پشتههای اقیانوسی میانی و آتشفشانهای جزیرهای نقطه داغ بیرون زده میشوند، تمرکز کنند
[ترجمه ترگمان]Geochemists متمایل به تمرکز بر روی تفاوت های شیمیایی هستند - از بین صخره هایی که در تپه های وسط اقیانوس و آتش فشانی مناطق داغ ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Geophysicists began to think that since hot-spot plumes presumably originated at the core-mantle boundary, this layer might play a role.
[ترجمه گوگل]ژئوفیزیکدانان شروع به فکر کردن کردند که از آنجایی که ستون های نقطه داغ احتمالاً از مرز هسته- گوشته سرچشمه می گیرند، این لایه ممکن است نقشی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Geophysicists شروع به فکر کردن کردند که از آنجا که پره ای یک نقطه داغ احتمالا از مرز هسته اصلی ساخته شده اند، این لایه ممکن است نقش بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Enamel Matrix Proteins had been a hotspot in recent years in the field of periodontics.
[ترجمه گوگل]پروتئینهای ماتریکس مینا در سالهای اخیر در زمینه پریودنتیکس کانونی بوده است
[ترجمه ترگمان]ماتریکس Enamel Matrix در سال های اخیر در حوزه of نقطه کانونی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. These years, Image compression becomes a hotspot of data compression.
[ترجمه گوگل]در این سال ها فشرده سازی تصویر به کانون فشرده سازی داده ها تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این سال ها فشرده سازی تصویر نقطه کانونی فشرده سازی اطلاعات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. So, the hotspot is appeared on how to realize the survival of modern culture heritage with exploring the"immateriality"theory in it.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نقطه داغ در مورد چگونگی تحقق بقای میراث فرهنگی مدرن با کاوش در نظریه «غیر مادی» در آن ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کانون کانون اصلی این است که چگونه زنده ماندن میراث فرهنگی مدرن را با بررسی تئوری \"immateriality\" در آن درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Micro Electro-Machinery System (MEMS) is the hotspot of study in recent years, among them the study of micro clamp holder has been come under more and more attention.
[ترجمه گوگل]سیستم میکرو الکتروماشین آلات (MEMS) کانون مطالعه در سال های اخیر است که در این میان مطالعه نگهدارنده میکرو گیره بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سیستم میکرو ماشین آلات - ماشین آلات (MEMS)کانون مطالعه در سال های اخیر است، در میان آن ها مطالعه گیره micro تحت توجه بیشتری قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. The cluster parallel computer becomes the hotspot in parallel computing research.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر موازی خوشه ای به کانون تحقیقات محاسباتی موازی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر موازی خوشه نقطه کانونی در تحقیقات پردازش موازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید