1. He is to remain in the hot seat as chief executive.
[ترجمه گوگل]او قرار است به عنوان رئیس اجرایی در صندلی داغ باقی بماند
[ترجمه ترگمان]او باید به عنوان مدیر اجرایی در جایگاه داغ باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Not surprisingly, from his hot seat, the trade view of home-saved seeds is rather different.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که از روی صندلی داغ او، نمای تجاری دانه های ذخیره شده در خانه متفاوت است
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که از جایگاه گرم خود، دیدگاه تجاری دانه های ذخیره شده در خانه نسبتا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Wilkinson and Manion will be in the hot seat.
[ترجمه گوگل]ویلکینسون و مانیون روی صندلی داغ خواهند بود
[ترجمه ترگمان]میس ویلکینسن و Manion در صندلی داغ خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tips Always address the person in the hot seat by the name of the character you have chosen.
[ترجمه گوگل]نکات همیشه فردی را که روی صندلی داغ نشسته است با نام شخصیتی که انتخاب کرده اید خطاب کنید
[ترجمه ترگمان]نکاتی که همیشه با نام شخصیتی که انتخاب کرده اید در جایگاه گرم قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Put them in the hot seat and question then to find out.
[ترجمه گوگل]آنها را روی صندلی داغ بگذارید و سؤال کنید تا بفهمید
[ترجمه ترگمان]آن ها را روی صندلی داغ بگذارید و از آن سوال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This will help the person in the hot seat to become more relaxed and confident in the role of the character.
[ترجمه گوگل]این به فردی که در صندلی داغ نشسته است کمک می کند تا در نقش شخصیت آرامش و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند
[ترجمه ترگمان]این کار به فرد در صندلی داغ کمک می کند تا راحت تر شود و در نقش شخصیت اعتماد به نفس پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We can put Ant in the hot seat to find out.
[ترجمه گوگل]می توانیم مورچه را روی صندلی داغ بگذاریم تا بفهمیم
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم مورچه رو روی صندلی داغ بذاریم تا بفهمیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was in the hot seat for more than three hours.
[ترجمه گوگل]بیش از سه ساعت روی صندلی داغ بود
[ترجمه ترگمان]بیش از سه ساعت روی صندلی داغ نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I'll be in the hot seat when the boss finds out what went wrong.
[ترجمه گوگل]وقتی رئیس بفهمد چه مشکلی پیش آمده، روی صندلی داغ خواهم بود
[ترجمه ترگمان]وقتی رئیس بفهمه که چی شده من توی صندلی داغ خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The CEO found himself in the hot seat after another bad quarter.
[ترجمه گوگل]مدیرعامل پس از یک سه ماهه بد دیگر خود را در صندلی داغ دید
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل بعد از یک ربع دیگر خود را در صندلی داغ یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The president found himself in the hot seat after failing to deliver promised tax cuts.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور پس از ناکامی در اجرای کاهش مالیات وعده داده شده خود را در صندلی داغ دید
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور پس از کوتاهی در ارائه قول کاهش مالیات، خود را در صندلی داغ یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ben: My boss really put me in the hot seat. I'm at a loss for ideas.
[ترجمه گوگل]بن: رئیسم واقعاً مرا روی صندلی داغ نشاند من برای ایده ها در افت هستم
[ترجمه ترگمان]رئیسم منو تو صندلی داغ قرار داد من برای ایده های خودم از دست رفته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Martha was in the hot seat because she had to lay off half of her employees.
[ترجمه گوگل]مارتا روی صندلی داغ نشسته بود چون مجبور شد نیمی از کارمندانش را اخراج کند
[ترجمه ترگمان]مارتا در صندلی داغ بود چون مجبور بود نیمی از employees را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some people seem to always be in the hot seat.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برخی از مردم همیشه روی صندلی داغ هستند
[ترجمه ترگمان]مثل این که بعضی از مردم همیشه در جای گرم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. That mix-up was just one of several election problems that put then-Registrar of Voters Germaine Wong on the hot seat.
[ترجمه گوگل]این آشفتگی تنها یکی از چندین مشکل انتخاباتی بود که ژرمین وانگ، مسئول ثبت نام رای دهندگان را بر کرسی داغ قرار داد
[ترجمه ترگمان]این ترکیب تنها یکی از چندین مشکل انتخاباتی بود که پس از آن ثبت نام رای دهندگان، ژرمن وونگ را روی صندلی داغ قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید