• (1)تعریف: a direct communication system set up for use in times of emergency or crisis, esp. between heads of government.
• (2)تعریف: any telephone line allowing the caller to receive specific help or information, usu. of an urgent nature, from a service agency or the like.
جمله های نمونه
1. But it does encourage calls to its 24-hour hot line from people running networks based on more sophisticated operating system software.
[ترجمه Art McCoy] با تماس با خط ویژه ۲۴ ساعته ما در یابید که آیا برنده جایزه شده است یا خیر.
|
[ترجمه گوگل]اما تماس با خط تلفن 24 ساعته خود را از افرادی که شبکههای مبتنی بر نرمافزار پیچیدهتر سیستمعامل را اجرا میکنند، تشویق میکند [ترجمه ترگمان]اما این برنامه، تماس ها را به خط گرم ۲۴ ساعته خود از مردم در حال اجرا براساس نرم افزار سیستم عامل پیچیده تر تشویق می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Union leaders say the hot line is needed badly.
[ترجمه گوگل]رهبران اتحادیه می گویند که خط گرم به شدت مورد نیاز است [ترجمه ترگمان]رهبران اتحادیه می گویند که این خط داغ به شدت مورد نیاز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This is a hot line established by state child welfare agencies for the reporting of child abuse.
[ترجمه گوگل]این یک خط تماس است که توسط آژانس های دولتی رفاه کودکان برای گزارش کودک آزاری ایجاد شده است [ترجمه ترگمان]این یک خط داغ است که توسط موسسات رفاه کودکان دولت برای گزارش آزار و اذیت کودکان ایجاد می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was as if she had a hot line to the Devil.
[ترجمه گوگل]گویی او یک خط گرم با شیطان داشت [ترجمه ترگمان]مثل این بود که او یک خط داغ برای شیطان دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The information will be collected on a confidential hot line, called Raceguard, operating on a 24-hour answerphone from next Tuesday.
[ترجمه گوگل]اطلاعات از سه شنبه هفته آینده در یک خط تلفن محرمانه به نام Raceguard جمع آوری می شود [ترجمه ترگمان]اطلاعات بر روی یک خط داغ داغ به نام Raceguard جمع آوری خواهد شد که در ۲۴ ساعت آینده از سه شنبه آینده اجرا خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Army, which has set up a toll-free hot line, is investigating more than 200 allegations throughout the service.
[ترجمه گوگل]ارتش که یک خط تلفن رایگان راه اندازی کرده است، در حال بررسی بیش از 200 اتهام در سراسر این سرویس است [ترجمه ترگمان]ارتش که یک خط داغ رایگان ایجاد کرده است، در حال تحقیق در مورد بیش از ۲۰۰ اتهام در سراسر این سرویس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The white, hot line certainly wouldn't.
[ترجمه گوگل]خط سفید و داغ مطمئناً این کار را نمی کند [ترجمه ترگمان]خط سفید و داغ مطمئنا این کار را نمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The government opened an anti corruption hot line last month to encourage whistle - blowers.
[ترجمه گوگل]دولت ماه گذشته برای تشویق افشاگران، خط تلفنی ضد فساد را باز کرد [ترجمه ترگمان]دولت ماه گذشته یک خط داغ ضد فساد افتتاح کرد تا blowers سوت را تشویق کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its test point is used to connect Hot Line Voltage Indicator.
[ترجمه گوگل]نقطه تست آن برای اتصال نشانگر ولتاژ خط داغ استفاده می شود [ترجمه ترگمان]نقطه آزمون آن برای اتصال شاخص ولتاژ خط داغ استفاده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If has the feminine friend to dial the hot line, also will love provides the help.
[ترجمه گوگل]اگر دوست زنانه برای شماره گیری خط گرم داشته باشد، عشق نیز کمک خواهد کرد [ترجمه ترگمان]اگر دوست مونث دارد که خط داغ را بگیرد نیز می تواند کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Soviet and American leaders sign the Hot Line Agreement.
[ترجمه گوگل]رهبران شوروی و آمریکا توافق نامه خط داغ را امضا می کنند [ترجمه ترگمان]رهبران شوروی و آمریکا توافق نامه خط داغ را امضا کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Future still offered service hot line for this without care.
[ترجمه گوگل]آینده هنوز هم بدون مراقبت خط تلفن گرم برای این خدمات ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]گذشته از این برای این کار، برای این کار، سرویس گرمی برای این کار پیشنهاد می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For Apple Daily establish a hot line, helps reader to solve their computer problem.
[ترجمه گوگل]برای Apple Daily یک خط داغ ایجاد می کند، به خواننده کمک می کند تا مشکل رایانه خود را حل کند [ترجمه ترگمان]برای (اپل)یک خط داغ ایجاد می کند، به خواننده کمک می کند تا مشکل کامپیوتری خود را حل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The hot line will offer legal aid to women and children.
[ترجمه گوگل]این خط تلفن کمک های حقوقی را به زنان و کودکان ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]این خط داغ به زنان و کودکان کمک قانونی خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Dial our 24-hour hotline to find out if you have won a prize.
[ترجمه گوگل]برای اطلاع از برنده شدن جایزه با خط تلفن 24 ساعته ما تماس بگیرید [ترجمه ترگمان]یک خط تلفنی ۲۴ ساعته ما تماس بگیرید تا بفهمید آیا شما یک جایزه دریافت کرده اید یا خیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. A telephone hotline has been set up to give information about the changed train services.
[ترجمه گوگل]یک خط تلفن برای ارائه اطلاعات در مورد خدمات قطار تغییر یافته راه اندازی شده است [ترجمه ترگمان]یک خط تلفن خط تلفنی برای دادن اطلاعات درباره خدمات آموزش تغییر یافته راه اندازی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. You can order by phoning our hotline and quoting your credit card number.
[ترجمه گوگل]می توانید با شماره تلفن ما و ذکر شماره کارت اعتباری خود سفارش دهید [ترجمه ترگمان]شما می توانید با تلفن به خط تلفن ما دستور دهید شماره کارت اعتباری شما را نقل قول کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. A national telephone hotline has been set up for students suffering from stress.
[ترجمه گوگل]خط تلفن سراسری برای دانش آموزان دچار استرس راه اندازی شد [ترجمه ترگمان]یک خط تلفنی تلفنی ملی برای دانشجویانی تنظیم شده است که از استرس رنج می برند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The company will be operating an information hotline that customers can call if they are worried about products.
[ترجمه گوگل]این شرکت یک خط تلفن اطلاعاتی راه اندازی خواهد کرد که مشتریان می توانند در صورت نگرانی در مورد محصولات با آن تماس بگیرند [ترجمه ترگمان]این شرکت یک خط تلفنی اطلاع رسانی را راه اندازی خواهد کرد که مشتریان می توانند از آن ها درخواست کنند که در مورد محصولات نگران باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. He got through on the hotline to the head of the government.
[ترجمه گوگل]او از طریق خط تلفن به رئیس دولت رسید [ترجمه ترگمان]او از طریق خط تلفن ویژه به رئیس دولت رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. They have discussed setting up a military hotline between Hanoi and Bangkok.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد ایجاد خط تلفن نظامی بین هانوی و بانکوک گفتگو کرده اند [ترجمه ترگمان]آن ها درباره ایجاد یک خط تلفنی نظامی بین هانوی و بانکوک بحث و تبادل نظر کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. An emergency hotline has been set up for the relatives of those involved in the disaster.
[ترجمه گوگل]خط تلفن اضطراری برای بستگان قربانیان این فاجعه ایجاد شده است [ترجمه ترگمان]یک خط ویژه اضطراری برای بستگان افراد دخیل در این حادثه ایجاد شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Call our crime hotline today.
[ترجمه گوگل]امروز با خط تلفن جنایی ما تماس بگیرید [ترجمه ترگمان]به خط جنایی امروز زنگ بزن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. You call the Texas child-abuse hotline.
[ترجمه گوگل]شما با خط تلفن کودک آزاری تگزاس تماس می گیرید [ترجمه ترگمان]شما به خط تلفنی سو استفاده از کودکان تگزاس زنگ می زنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. In workshops, staff were given examples of a hotline call, and how the guidelines would apply.
[ترجمه گوگل]در کارگاهها، نمونههایی از تماس تلفنی و نحوه اعمال دستورالعملها به کارکنان داده شد [ترجمه ترگمان]در کارگاه ها، کارکنان مثال هایی از یک تماس تلفنی اضطراری داده شدند و این که چگونه این رهنمودها مورد استفاده قرار خواهد گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The agency has maintained an anti-piracy hotline and offers $ 500 for information that leads to a pirate video lab.
[ترجمه گوگل]این آژانس یک خط تلفن ضد دزدی دریایی برقرار کرده است و 500 دلار برای اطلاعاتی که به آزمایشگاه ویدئویی دزدان دریایی منتهی می شود، ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]این اداره یک خط تلفن ویژه ضد سرقت را حفظ کرده است و ۵۰۰ دلار برای اطلاعاتی که منجر به آزمایشگاه فیلم دزدان دریایی می شود را پیشنهاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. And instead of being from Media Hotline, it identified Food Lion as the sender.
[ترجمه گوگل]و به جای اینکه از Media Hotline باشد، Food Lion را به عنوان فرستنده شناسایی کرد [ترجمه ترگمان]و به جای اینکه از رسانه جدا شود، شیر غذا را به عنوان فرستنده مشخص کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The Forces Legal Network has a 24-hour hotline which links callers to solicitors with an expertise in military law.
[ترجمه گوگل]شبکه حقوقی نیروها یک خط تلفن 24 ساعته دارد که تماس گیرندگان را به وکلای متخصص در قانون نظامی مرتبط می کند [ترجمه ترگمان]شبکه حقوقی نیروها یک خط تلفنی ۲۴ ساعته دارد که تماس گیرندگان را با یک متخصص در قانون نظامی مرتبط می سازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The telephone hotline for remaining tickets is 071-793 123
[ترجمه گوگل]خط تلفن برای بلیط های باقی مانده 071-793 123 است [ترجمه ترگمان]خط تلفن خط تلفنی برای بلیط های باقیمانده برابر با ۷۹۳ - ۷۹۳ - ۷۹۳ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[برق و الکترونیک] خط گرم
انگلیسی به انگلیسی
• direct telephone line between managers for case of emergency a hot line is a direct telephone line between heads of government for use in an emergency. a hot line is also a telephone line that the public can use to contact the police or other services with information about a particular situation. telephone number which one can call in an emergency
پیشنهاد کاربران
a telephone facility that enables a caller to talk confidentially with a sympathetic listener about a personal problem or crisis
A hotline is a direct phone line that is often used for specific purposes such as emergency assistance or providing information. یک خط تلفن مستقیم که اغلب برای اهداف خاصی مانند کمک اضطراری یا ارائه اطلاعات استفاده می شود. ... [مشاهده متن کامل]
*** هات لاین یک پیوند ارتباطی نقطه به نقطه است که در آن با وصل شدن ترمینال نهایی بدون اقدام دیگری توسط کاربر، تماس به طور خودکار به مقصد از پیش انتخاب شده، هدایت می شود. مثال آن می تواند تلفنی باشد که هنگام برداشتن تلفن از قلاب به طور خودکار به شماره های اضطراری متصل می شود؛ بنابراین، تلفن های ویژه هات لاین نیازی به صفحه کلید یا شماره گیری چرخشی ندارند. هات لاین را می توان نوعی سیگنال دهی خودکار در نظر گرفت. مثال ها؛ For instance, a suicide hotline is a phone service that offers support and counseling to individuals in crisis. In a discussion about customer service, someone might mention, “You can reach our support team through our hotline. ” A person might say, “If you need immediate help, call the hotline. ”
1. تلفن ۲۴ ساعته . 2. ارتباط تلفنی مستقیم و فوری برای استفاده در یک بحران ( به ویژه بین سران دولت ) .
تلفنی که به صورت بیست و چهار ساعته برای دادن اطلاعات درخصوص موضوعی خاص طراحی شده و کارش صرفا همان است، همچنین معنای تلفن بخصوص و یا تلفن محرمانه نیز می دهد، تلفنی داخلی که برای هدفی خاص ایجاد شده است
خط تلفن ویژه و به منظور دادن اطلاعات در مورد موضوع خاصی telephone number which one can call in an emergency