hosting
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
برگزاری . . .
یاد دادن
میزبان
اجرا
اجرا
planet - hosting سیاره میزبان
hosting ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: میزبانی
تعریف: عمل یا فرایند میزبانی کردن
واژه مصوب: میزبانی
تعریف: عمل یا فرایند میزبانی کردن
پذیرا بودن_میزبان
مجری گری I want you to go back to hosting and reporting ازت می خوام به مجری گری و گزارشگری برگردی
سیاهرگ میزبان گرافت شریانی - وریدی
... [مشاهده متن کامل]
سیاهرگ در تماس با گرافت شریانی - وریدی
در بسیاری از موارد میزبان کلمه ی تخصصی و دقیق تری است اما برای فهم بهتر، مطلوب است در صورت امکان، در بعضی جملات ( ( در تماس با ) ) ترجمه شود
مجری گری
میزبانی
میزبانی کردن
میزبانی کردن
میزبان کسی بودن. مثال:
He is hosting meysam in his office
میربان
پذیرای کسی یا چیزی بودن
شامل
معنی میزبان
مثال:today, he is hosting Meysam in his office
مثال:today, he is hosting Meysam in his office
میزبان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)