hortative

/ˈhɔːrtətɪv//ˈhɔːtətɪv/

معنی: نصیحت امیز، ترغیبی، اندرز امیز، تشویقی
معانی دیگر: اندرز امیز، نصیحت امیز، ترغیبی، تشویقی

جمله های نمونه

1. We set the hortative methods for teachers to praise teachers' performances.
[ترجمه گوگل]ما روش‌های هشیاری را برای معلمان تنظیم کردیم تا عملکرد معلمان را ستایش کنند
[ترجمه ترگمان]ما روش های hortative را برای معلمان جهت ستایش از عملکرد معلمان تنظیم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Publicizes hortative or restrictive industry and project items for foreign investment, leads foreign investment direction.
[ترجمه گوگل]اقلام صنعت و پروژه محدود کننده یا محدود کننده را برای سرمایه گذاری خارجی تبلیغ می کند و جهت سرمایه گذاری خارجی را هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]Publicizes hortative یا صنایع محدود کننده و آیتم های پروژه برای سرمایه گذاری خارجی، مسیر سرمایه گذاری خارجی را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The print is a hortative drawing. It tells us that everybody has shortcoming and the power of the individual is smaller than group.
[ترجمه گوگل]چاپ یک نقاشی hortative است این به ما می گوید که همه کمبودهایی دارند و قدرت فردی کمتر از گروه است
[ترجمه ترگمان]چاپ یک نقاشی hortative است این به ما می گوید که هر کسی دارای کاستی است و قدرت فرد کم تر از گروه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The practices have morphed into Halloween as it is understood today, with parents hortative their possess little ghosts and goblins to area the neighborhood.
[ترجمه گوگل]این شیوه‌ها همانطور که امروزه درک می‌شود به هالووین تبدیل شده‌اند، و والدین ارواح کوچک و اجنه‌های خود را برای منطقه‌ای در محله نگه می‌دارند
[ترجمه ترگمان]این رویکردها به هالووین به همان شکلی که امروز قابل فهم است به هالووین تغییر شکل داده اند و والدین از جن ها و اجنه کوچکی که می خواهند منطقه را اداره کنند استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This text will draw on the international roughness index to deduce the minimum hortative wavelength, so as to reduce the error during the model conversation and numerical calculation of roughness.
[ترجمه گوگل]این متن از شاخص زبری بین‌المللی استفاده می‌کند تا حداقل طول موج hortative را استنتاج کند تا خطا در طول مکالمه مدل و محاسبه عددی زبری کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]این متن از شاخص زبری بین المللی برای استنباط کم ترین طول موج hortative استفاده خواهد کرد تا خطا در طول مکالمه مدل و محاسبه عددی زبری را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you are admired by your success, my benison is warmly and hortative contemplation traversing congested crowd.
[ترجمه گوگل]اگر موفقیت شما را تحسین می کند، بنیان من تفکر گرم و هشیارانه ای است که از جمعیت شلوغ عبور می کند
[ترجمه ترگمان]اگر شما از موفقیت های شما تحسین می کنید، benison من به گرمی و hortative که از میان جمعیت عبور می کند، می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نصیحت امیز (صفت)
admonitory, hortative, sententious

ترغیبی (صفت)
hortative, exhortative

اندرز امیز (صفت)
hortative, sententious

تشویقی (صفت)
hortative, persuasive, hortatory

انگلیسی به انگلیسی

• hortatory, encouraging, inciting

پیشنهاد کاربران

"پیشنهادی" ، پند واری"، " اندرزی" در زبانشناسی مجموعه فروزه ها و کنشاهایی که در بندی و جمله ای پند و اندرز و یا پیشنهاد را می شناسانند/

بپرس