horses


ورزش : بازیگران قوى تیم مهاجم

جمله های نمونه

1. horses and bulls paw the ground when they are angry
اسب و گاونر هنگام خشم سم به زمین می مالند.

2. horses crossing the brook muddied its water
اسب هایی که از نهر رد می شدند آب آن را گل آلود می کردند.

3. horses fetched a good price at the market
اسب به بهای خوب در بازار به فروش می رفت (بازار اسب خوب بود).

4. horses infested with worms
اسب هایی که دچار کرم (زدگی) شده اند

5. horses lurching in deep mud
اسب ها در گل و لای عمیق تلو تلو می خوردند.

6. eight horses will race for the golden cup
هشت اسب برای کاپ طلا مسابقه خواهند داد.

7. the horses hoofed the grass
اسب ها چمن را لگدمال کردند.

8. the horses squealed in terror
اسب ها از وحشت شیهه می کشیدند.

9. the horses were crazed by thirst and constant shelling
تشنگی و گلوله باران مداوم اسب ها را دیوانه کرده بود.

10. the horses were harnessed in tandem
اسب ها را یکی به دنبال دیگری مهار کرده بودند.

11. the horses were saddled and ready to go
اسب ها زین کرده و آماده ی رفتن بودند.

12. the horses were stamping and neighing
اسب ها پا بر زمین می کوبیدند و شیهه می کشیدند.

13. their horses were laden with booty
اسب های آنان با اموال غارت شده بار شده بود.

14. the horses
(عامیانه) مسابقه ی اسبدوانی

15. to horses
(فرمان) سوار شوید!،سوار اسب بشوید!

16. carcasses of horses were festering in the battlefield
لاشه های اسبان در میدان جنگ می پوسیدند.

17. to breed horses
اسب پرورش دادن

18. to keep horses
اسب داری کردن

19. two skinny horses were teamed to a plow
دو اسب لاغر را به دستگاه شخم بسته بودند.

20. betting on horses
شرطبندی روی اسب

21. hold one's horses
(خودمانی) جلو بی صبری خود را گرفتن،تامل کردن،شتاب نکردن

22. each of the horses is kept in his own stall
هر یک از اسبان را در اتاقک خودش نگه می دارند.

23. he hires out horses
او اسب کرایه می دهد.

24. he owns two horses
او دو تا اسب دارد.

25. they urged their horses in furious pursuit
آنها دیوانه وار با اسب های خود به جلو می تاختند.

26. to play the horses
روی اسب شرط بندی کردن

27. to water the horses
به اسب ها آب دادن

28. two misses riding horses
دو دختر خانم اسب سوار

29. we hitched the horses to the cart and started off
ما اسب ها را به گاری بستیم و راه افتادیم.

30. a farm for raising horses
مزرعه ای برای پرورش اسب

31. a team of fresh horses for the carriage
یک دسته اسب تازه نفس برای کالسکه

32. do you know when horses and cows were domesticated?
آیا میدانی اسب و گاو کی اهلی شدند؟

33. humans have two and horses have four legs
انسان دو پا و اسب چهار پا دارد.

34. to feed oates to horses
به اسبان جو دادن

35. as you can see, the horses are tired
به طوری که مشاهده می کنید اسب ها خسته اند.

36. the insects were bedeviling the horses
حشرات اسب ها را به ستوه آورده بودند.

37. we saw a lot of horses
خیلی اسب دیدیم.

38. they had harnessed the two black horses to my carriage
دو اسب سیاه را به کالسکه ی من بسته بودند.

39. to propagate a special breed of horses
نژاد ویژه ای از اسب را تکثیر کردن

40. before a race, the riders walk their horses around the track
قبل از مسابقه،سوارکاران اسب های خود را دور زمین مسابقه راه می برند.

41. the tramp of the hooves of wild horses
گرپ گرپ سم اسبان وحشی

42. two men were assigned to groom the horses
دو نفر مرد مامور قشو زدن به اسب ها شدند.

43. he kept the cows in one corral and the horses in another
او گاوها را در یک حصار و اسب ها را در حصاری دیگر نگهداری می کرد.

44. they tried to desecrate the shrine by tying their horses in it
با بستن اسبان خود در حرم سعی کردند به آن بی حرمتی کنند.

45. traffic with the indians involved the exchage of food for horses
داد و ستد با سرخ پوستان شامل مبادله ی غذا با اسب می شد.

46. the picture's background shows mountains and its foreground consists of a tree and two horses
زمینه ی تصویر،کوه و در پیش نمای آن یک درخت و دو اسب وجود دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس