horseracing

جمله های نمونه

1. His passion for horseracing carried him astray.
[ترجمه گوگل]علاقه اش به اسب دوانی او را به بیراهه کشاند
[ترجمه ترگمان]عشقش به horseracing او را گمراه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They call for horseracing bosses to modernise procedures at racecourses.
[ترجمه گوگل]آنها از روسای اسب‌سواری می‌خواهند تا رویه‌ها را در زمین‌های مسابقه نوسازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از روسای horseracing خواسته اند تا روال های کاری در racecourses را مدرن سازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cricket and horse-racing prospered, drawing good crowds and plenty of money.
[ترجمه گوگل]کریکت و اسب دوانی رونق گرفت و جمعیت خوب و پول زیادی را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]کریکت و مسابقه اسب دوانی ترقی کرد و جمعیت خوب و فراوانی پول به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At Cambridge he showed little aptitude for study and tended to be diverted by horse-racing and other forms of gambling.
[ترجمه گوگل]در کمبریج او استعداد کمی برای مطالعه نشان داد و تمایل داشت که با اسب‌سواری و سایر اشکال قمار منحرف شود
[ترجمه ترگمان]در کیمبریج استعداد چندانی برای تحصیل نشان نداد، و تمایل داشت از مسابقات اسب دوانی و دیگر اشکال قمار منحرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Horse-racing is her passion.
[ترجمه گوگل]اسب دوانی اشتیاق اوست
[ترجمه ترگمان]مسابقه اسب سواری شور و شوق اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Categories will include golf, tennis, rugby union, football, horseracing, cricket, Formula 1 and rugby league.
[ترجمه گوگل]دسته بندی ها شامل گلف، تنیس، اتحادیه راگبی، فوتبال، اسب دوانی، کریکت، فرمول 1 و لیگ راگبی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این گروه ها شامل زمین گلف، تنیس، راگبی، فوتبال، horseracing، کریکت، مسابقات فرمول ۱ و راگبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tradition of gambling that had been associated with brutal sports came to be centred on horse-racing and later football.
[ترجمه گوگل]سنت قمار که با ورزش های وحشیانه همراه بود، بر روی اسب دوانی و بعدها فوتبال متمرکز شد
[ترجمه ترگمان]سنت قمار که با ورزش های بی رحمانه همراه بود، بر روی مسابقه اسب دوانی و بعد فوتبال متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They never said anything about snuff, silverweed and horse-racing.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز در مورد انفیه، علف نقره و اسب دوانی چیزی نگفتند
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت چیزی در مورد انفیه و اسب و مسابقه اسب سواری نمی گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New Zealanders and enjoy many sports, such as horseracing, football, tennis, golf and sailing.
[ترجمه گوگل]نیوزلندی ها از ورزش های زیادی مانند اسب دوانی، فوتبال، تنیس، گلف و قایقرانی لذت می برند
[ترجمه ترگمان]مردم نیوزیلند از ورزش هایی مانند horseracing، فوتبال، تنیس، گلف و قایقرانی لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now you have the opportunity to visit the National Horseracing Museum to explore this fascinating story.
[ترجمه گوگل]اکنون این فرصت را دارید که از موزه ملی اسب سواری دیدن کنید تا این داستان جذاب را کشف کنید
[ترجمه ترگمان]اکنون شما این فرصت را دارید که از موزه ملی Horseracing بازدید کنید تا این داستان جذاب را کشف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After nearly 60 years, punters in mainland China can now bet on horseracing.
[ترجمه گوگل]پس از نزدیک به 60 سال، بازیکنان در سرزمین اصلی چین اکنون می توانند روی مسابقات اسب سواری شرط بندی کنند
[ترجمه ترگمان]پس از نزدیک به ۶۰ سال، punters در سرزمین اصلی چین می تواند روی horseracing شرط بندی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He found himself out of money by 100 dollars at yesterday's horseracing.
[ترجمه گوگل]او در مسابقه اسب دوانی دیروز 100 دلار بی پول شد
[ترجمه ترگمان]او خودش را با صد دلار در horseracing دیروز پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Either move is likely to be resisted by the powerful horseracing lobby.
[ترجمه گوگل]لابی قدرتمند اسب‌سواری با هر یک از این حرکت‌ها مخالفت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هر دو حرکت به احتمال زیاد در مقابل لابی قدرتمند horseracing مقاومت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• professional competition of speed of horses and their jockeys who race against each other

پیشنهاد کاربران

بپرس