1. They began to horseplay when the teacher put Mary up for the monitor.
[ترجمه گوگل]وقتی معلم مری را برای مانیتور گذاشت، آنها شروع به اسب بازی کردند [ترجمه ترگمان]وقتی معلم مری را برای این نمایشگر گذاشت، آن ها شروع به horseplay کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Horseplay on the school bus is not allowed.
[ترجمه گوگل]اسب بازی در اتوبوس مدرسه ممنوع است [ترجمه ترگمان]ورود به اتوبوس مدرسه مجاز نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do not engage in horseplay or practical jokes at rig site.
[ترجمه مجتبی] در میدان تیر به هیچوجه اقدام به شوخی های خرکی یا شوخی های دستی نکنید.
|
[ترجمه گوگل]در محل دکل اسب سواری یا شوخی های عملی نکنید [ترجمه ترگمان]در سایت rig به شوخی و شوخی عمل نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Horseplay is OK at work as long as you are off the clock.
[ترجمه گوگل]اسببازی در محل کار خوب است تا زمانی که ساعت را خاموش کنید [ترجمه ترگمان]horseplay تا زمانی که شما از ساعت خارج شدید در سر کار خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. After the horseplay by the wicked students, the classroom floor was strewn with crumbled chalk dust.
[ترجمه گوگل]پس از اسببازی دانشآموزان شرور، کف کلاس پر از غبار گچ خرد شده بود [ترجمه ترگمان]بعد از شوخی خرکی بچه های شرور، کف اتاق پر از غبار گچ شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Stay in line, no pushing or horseplay, do not climb up from slide, maintain proper sitting position, do not slide down while lying down.
[ترجمه گوگل]در صف بمانید، از هل دادن یا اسب بازی خودداری کنید، از سرسره بالا نروید، وضعیت نشستن مناسب را حفظ کنید، هنگام دراز کشیدن به پایین سر نخورید [ترجمه ترگمان]در خط بمانید، نه هل دادن و نه هل دادن، از سرسره بالا نروید، موقعیت نشستن مناسب را حفظ کنید، در حالیکه دراز بکشید، پایین نروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Do not engage in horseplay or prfunctionical jokes at rig site.
[ترجمه گوگل]در محل دکل اسباب بازی یا شوخی های کاربردی انجام ندهید [ترجمه ترگمان]در سایت rig در horseplay و یا prfunctionical شرکت نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. "It was a bit of horseplay that went seriously wrong, " said a Chelsea source.
[ترجمه گوگل]یکی از منابع چلسی گفت: "این کمی اسب بازی بود که به طور جدی اشتباه شد " [ترجمه ترگمان]یکی از منابع چلسی گفت: \" این موضوع کمی of بود که به طور جدی اشتباه از آب درآمد \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. No horseplay while waiting for the bus.
[ترجمه گوگل]بدون اسب بازی در انتظار اتوبوس [ترجمه ترگمان] شوخی خرکی نکن! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. " HORSEPLAY " on the project site is strictly prohibited. Running on the project site is allowed only in extreme emergencies.
[ترجمه گوگل]"HORSEPLAY" در سایت پروژه اکیدا ممنوع است اجرا در سایت پروژه فقط در مواقع اضطراری شدید مجاز است [ترجمه ترگمان]\" در سایت پروژه اکیدا ممنوع است اجرای پروژه در محل پروژه تنها در وضعیت های اورژانسی بسیار مجاز مجاز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Horseplay is OK at work as long as are off the clock.
[ترجمه گوگل]اسببازی در محل کار تا زمانی که در ساعت خاموش باشد خوب است [ترجمه ترگمان]horseplay تا زمانی که از ساعت خارج شوند در سر کار خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cosmopolitan chief Marcelle d'Argy Smith stormed out of the historic Oxford Union debating chamber after sitting through 90 minutes of bawdy horseplay.
[ترجمه گوگل]مارسل دآرگی اسمیت، رئیس جهان وطن، پس از 90 دقیقه گذراندن 90 دقیقه اسببازی بداخلاق، از اتاق تاریخی اتحادیه آکسفورد بیرون آمد [ترجمه ترگمان]chief د \/ Argy Smith اسمیت پس از نشستن در ۹۰ دقیقه پس از نشستن در ۹۰ دقیقه پس از نشستن به اتاق بحث کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There seemed to be a lot of laughter and some mild horseplay.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که خنده زیادی وجود دارد و کمی اسب بازی ملایم وجود دارد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که صدای خنده و خنده horseplay به گوش می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He made a few jokes, a few attempts at horseplay, but they all fell short.
[ترجمه گوگل]او چند شوخی کرد، چند تلاش برای اسب بازی کرد، اما همه آنها کوتاهی کردند [ترجمه ترگمان]او چند بار شوخی کرد و چند بار سعی کرد به شوخی بازی کند، اما همه ساکت شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بازی خشن و خرکی (اسم)
horseplay
شوخی خرکی (اسم)
prank, horseplay
انگلیسی به انگلیسی
• rough play, mischievous pranks horseplay is rough play in which people push and hit each other, or behave boisterously in a silly way.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ The kids were engaged in horseplay at the playground. In a school setting, a teacher might say, “No horseplay in the classroom, please. ” A person might describe a group of friends goofing around as “engaging in horseplay. ”