horseless

/ˈhɔːslɪs//ˈhɔːslɪs/

بی اسب، پیاده، موتوری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: without a horse or not needing a horse.

جمله های نمونه

1. An automobile was formerly called a horseless carriage.
[ترجمه گوگل]خودرو در گذشته کالسکه بدون اسب نامیده می شد
[ترجمه ترگمان]یک ماشین که قبلا ماشین اسب بی اسب نامیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He called it a horseless carriage.
[ترجمه گوگل]او آن را کالسکه بدون اسب نامید
[ترجمه ترگمان]بهش گفت کالسکه بی اسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not everyone welcomed the horseless carriage.
[ترجمه گوگل]همه از کالسکه بدون اسب استقبال نکردند
[ترجمه ترگمان]همه از کالسکه بی اسب استقبال نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He dreamed of a horseless carriage.
[ترجمه گوگل]او در خواب یک کالسکه بدون اسب را دید
[ترجمه ترگمان]خواب یک کالسکه بی اسب را می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The precursor of the modern car was a horseless carriage with a petrol engine.
[ترجمه گوگل]پیشرو ماشین مدرن یک کالسکه بدون اسب با موتور بنزینی بود
[ترجمه ترگمان]پری کورسور ماشین جدید یک کالسکه بی اسب با یک موتور بنزینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lacking a horse

پیشنهاد کاربران

بپرس