1. The activities on offer include horseback riding and mountain biking.
[ترجمه گوگل]فعالیت های ارائه شده شامل اسب سواری و دوچرخه سواری در کوهستان است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های پیشنهادی شامل اسب سواری با اسب و دوچرخه سواری کوهستان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فعالیت های پیشنهادی شامل اسب سواری با اسب و دوچرخه سواری کوهستان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Horseback riding is not permitted in the park.
[ترجمه Elina] اسب سواری کردن در پارک آزاد است|
[ترجمه خرجان] خر سواری مجاز است|
[ترجمه مهر] اسب سواری در پارک مجاز است|
[ترجمه گوگل]اسب سواری در پارک ممنوع است[ترجمه ترگمان]سوار شدن در پارک مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My father had loved horseback riding ever since his summer on the ranch.
[ترجمه مهر] پدرم در تابستان در مزرعه اسب سواری را دوست داشت|
[ترجمه گوگل]پدرم از تابستان در مزرعه اسب سواری را دوست داشت[ترجمه ترگمان]پدرم از زمانی که تابستان او در مزرعه بود عاشق اسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At the resorts, horseback riding and hayrides usually are offered as part of all the activities available on the property.
[ترجمه گوگل]معمولاً در استراحتگاه ها، اسب سواری و حیاط به عنوان بخشی از تمام فعالیت های موجود در ملک ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]در تفریحگاه های،، اسب و اسب معمولا به عنوان بخشی از تمام فعالیت های موجود در این ملک ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در تفریحگاه های،، اسب و اسب معمولا به عنوان بخشی از تمام فعالیت های موجود در این ملک ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Outdoor activities, such as horseback riding, are popular pastimes on the Kenai Peninsula.
[ترجمه گوگل]فعالیتهای خارج از منزل، مانند اسبسواری، از تفریحات رایج در شبه جزیره کنای است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های بیرونی مانند اسب سواری، سرگرمی مردمی در شبه جزیره Kenai هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فعالیت های بیرونی مانند اسب سواری، سرگرمی مردمی در شبه جزیره Kenai هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A horseback riding accident in 1995 left the actor paralyzed from the neck down.
[ترجمه گوگل]تصادف اسب سواری در سال 95 باعث شد این بازیگر از گردن به پایین فلج شود
[ترجمه ترگمان]یک تصادف رانندگی در سال ۱۹۹۵ باعث شد که این هنرپیشه از گردن به پایین فلج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تصادف رانندگی در سال ۱۹۹۵ باعث شد که این هنرپیشه از گردن به پایین فلج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She practices rock climbing, skiing, & horseback riding.
[ترجمه گوگل]او صخره نوردی، اسکی و اسب سواری را تمرین می کند
[ترجمه ترگمان]او صخره نوردی، اسکی، سواری و اسب سواری را تمرین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او صخره نوردی، اسکی، سواری و اسب سواری را تمرین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Some people like horseback riding, but I prefer golf as a hobby.
[ترجمه گوگل]بعضی ها اسب سواری را دوست دارند، اما من گلف را به عنوان یک سرگرمی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]برخی دوست دارند اسب سواری کنند، اما من گلف را به عنوان یک سرگرمی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی دوست دارند اسب سواری کنند، اما من گلف را به عنوان یک سرگرمی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Learn intermediate bareback horseback riding tip - free video.
[ترجمه گوگل]نکات متوسط اسب سواری برهنه را بیاموزید - ویدیوی رایگان
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که سوار بر اسب چه سوار بر اسب چه سوار بر اسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که سوار بر اسب چه سوار بر اسب چه سوار بر اسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One Sunday I went to horseback riding with a friend in the Los Gatos Mountains.
[ترجمه گوگل]یک روز یکشنبه با یکی از دوستانم در کوه های لوس گاتوس به اسب سواری رفتم
[ترجمه ترگمان]یک روز یکشنبه من با یک دوست در کوه های Los به اسب سواری رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک روز یکشنبه من با یک دوست در کوه های Los به اسب سواری رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some people like horseback riding, but I prefer golfing as a hobby.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد اسب سواری را دوست دارند، اما من گلف را به عنوان یک سرگرمی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]برخی دوست دارند اسب سواری کنند، اما من گلف را به عنوان یک سرگرمی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی دوست دارند اسب سواری کنند، اما من گلف را به عنوان یک سرگرمی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He had to master horseback riding, Asian and western sword fighting techniques, and, of course, archery.
[ترجمه گوگل]او باید در اسب سواری، فنون مبارزه با شمشیر آسیایی و غربی و البته تیراندازی با کمان تسلط پیدا می کرد
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود اسب سواری، آسیا و شمشیر جنگی غربی را باخود ببرد و البته تیراندازی و البته با تیراندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود اسب سواری، آسیا و شمشیر جنگی غربی را باخود ببرد و البته تیراندازی و البته با تیراندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. B : I went sailing, fishing, and horseback riding.
[ترجمه گوگل]ب: به قایقرانی، ماهیگیری و اسب سواری رفتم
[ترجمه ترگمان]من قایقرانی و ماهیگیری و اسب سواری رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من قایقرانی و ماهیگیری و اسب سواری رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A short whip used in horseback riding, with a loop serving as a lash.
[ترجمه گوگل]شلاق کوتاهی که در اسبسواری استفاده میشود، با حلقهای که به عنوان شلاق عمل میکند
[ترجمه ترگمان]شلاقی به اسب که مانند شلاق سواری می کرد، سوار اسب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شلاقی به اسب که مانند شلاق سواری می کرد، سوار اسب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید