1. horse corn
ذرت درشت
2. horse dragoons
سربازان سواره
3. horse hooves had compacted and hardened the farm's soil
سم اسبان خاک مزرعه را به هم کوفته و سخت کرده بود.
4. horse race
مسابقه ی اسبدوانی
5. horse around
(خودمانی) شوخی خرکی کردن،نره خر بازی درآوردن،جست و خیز کردن،وقت تلف کردن
6. horse of another (or a different) colour
چیز کاملا متفاوت،مطلب جداگانه
7. a horse and carriage
اسب و کالسکه
8. a horse covers a mare
اسب پشت مادیان می رود.
9. a horse loose of its tether
اسبی که از افسار خود رها شده
10. a horse must be carefully mouthed before he is taught to jump
قبل از آموزش پرش باید اسب را به دقت لگام پذیر کرد.
11. a horse ranch
مزرعه ی پرورش اسب
12. a horse standing two meters at the shoulders
اسبی که ارتفاع شانه اش از زمین دو متر است.
13. a horse that knows its master
اسبی که صاحب خود را می شناسد
14. a horse with sunken flanks
اسبی با تهی گاه های فرو رفته
15. cyrus' horse neighed first
اسب کورش اول از همه شیهه کشید.
16. my horse came in second
اسب من (در مسابقه) دوم شد.
17. my horse was ahead of the other horse by three lengths
اسب من سه برابر درازای خود از اسب دیگر جلو بود.
18. that horse is theirs
آن اسب مال آنهاست.
19. that horse was running at odds of five to one
آن اسب با شرط بندی پنج به یک در مسابقه شرکت داشت.
20. the horse ambled along the road
اسب در راستای جاده یورغه رفت.
21. the horse and its rider rolled in the dust
اسب و سوارش در خاک در غلتیدند.
22. the horse answered to its owner's touch
اسب نسبت به نوازش صاحبش واکنش نشان داد.
23. the horse cleared the hurdle
اسب از روی مانع پرید.
24. the horse draws the cart
اسب گاری را می کشد.
25. the horse foundered under the heavy load
اسب زیر بار سنگین می لنگید.
26. the horse fretted its rope
اسب طناب خود را جوید.
27. the horse had a long tether
اسب افسار بلندی داشت.
28. the horse in the lead
اسب حائز مقام اول،اسب جلوتر از همه
29. the horse jibbed at a snake
اسب با دیدن مار رم کرد.
30. the horse nipped her on the shoulder
اسب شانه ی او را گاز گرفت.
31. the horse overed the fence
اسب از روی حصار پرید.
32. the horse paced the mile track in 1. 55 flat
اسب زمین یک میلی را درست در یک دقیقه و 55 ثانیه طی کرد.
33. the horse perked up his ears and neighed
اسب گوش های خود را تیز کرد و شیهه کشید.
34. the horse set off at a trot
اسب شروع کرد به یورتمه رفتن.
35. the horse shied at the gunshot
در اثر تیراندازی اسب رم کرد.
36. the horse snorted and stamped its foot
اسب صفیر کشید و سم بر زمین کوفت.
37. the horse sprang the high fence
اسب از روی نرده ی بلند پرید.
38. the horse topped the barrier
اسب از روی مانع رد شد.
39. the horse trampled on the boy
اسب پسر را لگدمال کرد.
40. the horse trotted away from us
اسب در حال یورتمه رفتن از ما دور شد.
41. the horse was gasping and heaving its chest
اسب نفس نفس می زد و سینه خود را دمیده می کرد.
42. the horse was old and it died
اسب پیر بود و مرد.
43. the horse was pulling the cart
اسب گاری را می کشید.
44. the horse was stalled separately
اسب را جداگانه در اتاقک اصطبل نگهداری کردند.
45. the horse was stuck in the mud
اسب در گل گیر افتاده بود.
46. the horse was tethered to a tree
اسب را به درخت بسته بودند.
47. this horse is mean, be careful so that it doesn't throw you
این اسب چموش است،مواظب باش که تو را نیاندازد.
48. this horse knows many tricks
این اسب چندین شیرین کاری بلد است.
49. unruly horse
اسب سرکش
50. a bay horse
اسب کهر
51. a bobtail(ed) horse
اسب دم کوتاه (دم چتری)
52. a broken horse
اسب سوغان گیری شده
53. a bucking horse
اسب چموش
54. a claybank horse
اسب زرده (یا زرد رنگ)
55. a dark horse candidate
نامزد انتخاباتی کم شانس (برای بردن)
56. a decrepit horse
اسب پیر و پاتال
57. a docked horse
اسب دم کل
58. a fast horse
اسب بادپا
59. a lame horse
اسب شل
60. a long-winded horse
اسب پر نفس
61. a maiden horse
اسبی که هنوز برنده نشده است
62. a male horse coupling
بست نرگی شیلنگ
63. a pied horse
اسب ابلق
64. a purebred horse
اسب اصیل
65. a ridable horse
اسبی که می توان سوار آن شد
66. a riding horse
اسب سواری
67. a runaway horse
اسب فراری
68. a shy horse
اسب رموک
69. a skittish horse
اسب رموک
70. a spirited horse
اسب راهوار (پرانرژی)