horrifying

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing extreme fright or revulsion.

- The notion of returning to the battlefield was horrifying to him.
[ترجمه N_A] تصور بازگشت به میدان جنگ برای او وحشتناک بود
|
[ترجمه گوگل] تصور بازگشت به میدان جنگ برای او وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان] تصور بازگشت به میدان جنگ برای او وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The sight of the decaying body was horrifying even to the experienced detectives.
[ترجمه گوگل] مشاهده جسد در حال پوسیدگی حتی برای کارآگاهان مجرب نیز وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان] دیدن بدن پوسیده حتی برای کارآگاهان با تجربه بسیار ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He went to great pains to show how horrifying the war was.
[ترجمه گوگل]او تلاش زیادی کرد تا نشان دهد که جنگ چقدر وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]او به خود زحمت نشان می داد تا نشان دهد که جنگ چقدر وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The possibility of war is too horrifying to contemplate.
[ترجمه گوگل]احتمال جنگ خیلی وحشتناک است که نمی توان فکر کرد
[ترجمه ترگمان]احتمال جنگ خیلی ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's horrifying to see how much poverty there is here.
[ترجمه گوگل]دیدن این که چقدر فقر در اینجا وجود دارد وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]دیدن این که چقدر فقر در اینجا وجود دارد ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The scale of the problem is horrifying.
[ترجمه تارا] مقایسه این مشکل ، وحشتناک است
|
[ترجمه گوگل]مقیاس مشکل وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]مقیاس مساله ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These were horrifying experiences.
[ترجمه گوگل]اینها تجربیات وحشتناکی بود
[ترجمه ترگمان]اینها تجربیات ترسناک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He followed this up with a few horrifying anecdotes from his own past.
[ترجمه گوگل]او این موضوع را با چند حکایت هولناک از گذشته خود دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]او این داستان را با چند تا از داستان های ترسناک گذشته اش دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's horrifying to see such poverty.
[ترجمه گوگل]دیدن چنین فقری وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]دیدن چنین فقر وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The police arrived to find a scene of horrifying destruction.
[ترجمه گوگل]پلیس برای مشاهده صحنه تخریب وحشتناک وارد شد
[ترجمه ترگمان]پلیس برای پیدا کردن صحنه تخریب وحشتناک وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is not as horrifying a prospect as critics of universal health care suggest.
[ترجمه گوگل]این چشم‌انداز وحشتناکی نیست که منتقدان مراقبت‌های بهداشتی همگانی پیشنهاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این به آن اندازه که منتقدان مراقبت های بهداشتی جهانی پیشنهاد می دهند، یک چشم انداز ترسناک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One horrifying event she still clearly remembers occurred on Ferry Lane.
[ترجمه گوگل]یکی از رویدادهای هولناکی که او هنوز به وضوح به یاد دارد در فری لین رخ داد
[ترجمه ترگمان]یک واقعه وحشتناک هنوز به وضوح به خاطر می آورد که در فری لین رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then came her horrifying eight-day ordeal, during which Sams wrote to her employers demanding £17000 ransom.
[ترجمه گوگل]سپس مصیبت وحشتناک هشت روزه او پیش آمد که طی آن سامز به کارفرمایانش نامه نوشت و 17000 پوند باج خواست
[ترجمه ترگمان]سپس این محاکمه هشت روزه او را به وحشت انداخت، که در طی آن Sams به کارفرمایان خود نامه نوشت و درخواست باج گرفتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A human observer may find the scene horrifying.
[ترجمه گوگل]یک ناظر انسانی ممکن است صحنه را هولناک بداند
[ترجمه ترگمان]یک ناظر انسانی ممکن است صحنه را ترسناک بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The reports about how people died make horrifying reading.
[ترجمه گوگل]گزارش‌های مربوط به نحوه مرگ افراد خواندن وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که چگونه مردم در خواندن این کتاب جان باخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such a display of emotions was horrifying.
[ترجمه گوگل]چنین نمایش احساسات وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان]چنین نمایشی از احساسات ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : horrify
اسم ( noun ) : horror
صفت ( adjective ) : horrific / horrifying / horrified / horrible
قید ( adverb ) : horrifically/ horrifyingly / horribly
صفت ایجاد احساس وحشت ؛ خیلی بد و ناخوشایند؛ وحشتناک؛ ناامید کننده یا بسیار تکان دهنده.
It means dangerous or horrible.
Sentence: It's horrifying to go to the forest alone at 😬night.
( It's ( adj
هولناک ترسناک
میشه ترسناک
ترسناک
به معنی هولناک
وحشتناک
Dangerous
به معنی وحشتناک و ترسناک است
horror ( اسم ) : ترس
horrify ( فعل ) : ترساندن
horrifying ( صفت ) : ترسناک
مانند horror به معنای ترسناک است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس