صفت ( adjective )
مشتقات: horridly (adv.), horridness (n.)
مشتقات: horridly (adv.), horridness (n.)
• (1) تعریف: causing or tending to cause horror; dreadful; hideous.
• مشابه: dread, dreadful, gruesome, hideous, horrendous, horrible, macabre
• مشابه: dread, dreadful, gruesome, hideous, horrendous, horrible, macabre
- The villain wore a horrid grin.
[ترجمه گوگل] شرور پوزخند وحشتناکی زد
[ترجمه ترگمان] مرد شرور پوزخندی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مرد شرور پوزخندی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: very unpleasant or disagreeable.
• متضاد: delightful
• مشابه: abominable, beastly, dreadful, horrendous, horrible
• متضاد: delightful
• مشابه: abominable, beastly, dreadful, horrendous, horrible
- We made the trip in horrid weather, with icy roads all the way.
[ترجمه گوگل] ما سفر را در هوای وحشتناک انجام دادیم، با جاده های یخ زده تمام راه
[ترجمه ترگمان] این سفر را با جاده های سرد و جاده های یخ زده راه انداختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این سفر را با جاده های سرد و جاده های یخ زده راه انداختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She thinks her little brother is a horrid pest.
[ترجمه گوگل] او فکر می کند برادر کوچکش یک آفت وحشتناک است
[ترجمه ترگمان] او فکر می کند که برادر کوچکش یک طاعون هولناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او فکر می کند که برادر کوچکش یک طاعون هولناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I thought he would be a little understanding, but he was just horrid about the whole thing.
[ترجمه گوگل] من فکر می کردم که او کمی درک می کند، اما او فقط از همه چیز وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان] من فکر می کردم که او کمی درک می کند، اما از همه چیز نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من فکر می کردم که او کمی درک می کند، اما از همه چیز نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You were horrid to your grandmother just now; you need to go and apologize.
[ترجمه گوگل] تو همین الان برای مادربزرگت وحشتناک بودی باید بری و عذرخواهی کنی
[ترجمه ترگمان] تو همین الان با مادربزرگت بدرفتاری کردی، باید بری و عذرخواهی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو همین الان با مادربزرگت بدرفتاری کردی، باید بری و عذرخواهی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید