horologe

/ˈhɔːrəˌloʊdʒ//ˈhɒrəlɒdʒ/

معنی: ساعت، ساعت مچی ودیواری وغیره، وقتسنج
معانی دیگر: گاه سنج (وسیله ی سنجش وقت اعم از ساعت مچی و دیواری و آفتابی و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any device used for keeping time, such as a sundial or clock.

جمله های نمونه

1. China International Horologe Exhibition, an event with endless business opportunities, will bridge you to endless success.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه بین المللی هورولوگ چین، رویدادی با فرصت های بی پایان تجاری، شما را به موفقیت بی پایان می رساند
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه بین المللی Horologe چین، رویدادی با فرصت های تجاری بی پایانی، شما را به موفقیت بی پایان خواهد کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Applicable scope: semiconductor wafer, optical glass, horologe parts, glasses, jewelry, polyester filtering cores, etc.
[ترجمه گوگل]محدوده قابل اجرا: ویفر نیمه هادی، شیشه نوری، قطعات هورولوگ، عینک، جواهرات، هسته های فیلتر پلی استر و غیره
[ترجمه ترگمان]حوزه Applicable: ویفر semiconductor، شیشه نوری، قطعات horologe، عینک، جواهرات، هسته های فیلتر پلی استر، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This article provides the design of muti-function intelligent horologe based on microcontroller, Introducing the design of hardware and software in detail.
[ترجمه گوگل]این مقاله طراحی ساعت هوشمند چندکاره مبتنی بر میکروکنترلر را ارائه می‌کند و طراحی سخت‌افزار و نرم‌افزار را به تفصیل معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، طراحی of هوشمند تابع muti مبتنی بر میکروکنترلر را که طراحی سخت افزار و نرم افزار را به طور دقیق معرفی می کند، فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is evolved and designed based on horologe and the ten Heavenly Stems timing in China.
[ترجمه گوگل]این بر اساس ساعت و زمان ده ساقه آسمانی در چین تکامل یافته و طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس horologe و ده دوره Stems آسمانی در چین طراحی و طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To test this program, this study has also solved and analyzed the horologe in some fuze system, and has drawn a satisfactory conclusion.
[ترجمه گوگل]برای آزمایش این برنامه، این مطالعه به حل و تحلیل ساعت در برخی از سیستم های فیوز نیز پرداخته و نتیجه رضایت بخشی را به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]برای آزمایش این برنامه، این مطالعه همچنین the را در برخی از سیستم های fuze حل و تحلیل کرده است و نتیجه رضایت بخشی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our products apply extensively to computer, electrical appliance, communication, horologe, ornament, sport equipment, toy, stationery and so on.
[ترجمه گوگل]محصولات ما به طور گسترده ای برای کامپیوتر، لوازم الکتریکی، ارتباطات، ساعت، زیور آلات، تجهیزات ورزشی، اسباب بازی، لوازم التحریر و غیره اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]محصولات ما به طور گسترده به رایانه، لوازم الکتریکی، ارتباطات، وسایل ورزشی، وسایل ورزشی، اسباب بازی، لوازم التحریر و غیره استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Iago. 'Tis evermore the prologue to his sleep: He'll watch the horologe a double set, If drink rock not his cradle.
[ترجمه گوگل]یاگو این همیشه مقدمه خواب اوست: او هورلوگ را یک مجموعه دوتایی تماشا خواهد کرد، اگر سنگ نوشیدنی گهواره او نباشد
[ترجمه ترگمان]Iago prologue را به خواب برد: ساعت دو را تماشا خواهد کرد، اگر از گهواره تکان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With a sincere heart, the JiaWei Company are willing to share the success of horologe industry.
[ترجمه گوگل]با قلبی صمیمانه، شرکت JiaWei مایل است موفقیت صنعت هورولوگ را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]با یک قلب صادقانه، شرکت JiaWei مایل به سهیم شدن در موفقیت صنعت horologe است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعت (اسم)
time, watch, timer, clock, timepiece, hour, horologe, ticker

ساعت مچی و دیواری وغیره (اسم)
horologe

وقت سنج (اسم)
horologe

انگلیسی به انگلیسی

• timepiece, clock, hourglass, device which measures or indicates the time

پیشنهاد کاربران

بپرس