horny


معنی: سفت، شهوتی، شاخی، شیدا
معانی دیگر: وابسته به یا ساخته شده از شاخ، شاخسان، شاخدیس، (پوست دست و غیره) سفت، سخت، پینه زده، (خودمانی - از نظر جنسی تحریک شده) شهوتی، حشری، پرشهوت، شاخ دار، شیپوری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: hornier, horniest
مشتقات: hornily (adv.), horniness (n.)
(1) تعریف: having horns or hornlike projections.

(2) تعریف: made of or similar to horn.

(3) تعریف: hardened, or calloused.
مشابه: callous

- horny feet
[ترجمه گوگل] پاهای شاخی
[ترجمه ترگمان] * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (vulgar slang) lustful, or easily aroused sexually.
مشابه: erotic, lascivious, lusty

مترادف ها

سفت (صفت)
firm, able-bodied, stiff, horny, hard, rigid, fast, solid, dense, tough, tight, tenacious, thick, ironclad, stark, burly, brawny, beefy, chopping, tense, taut, wiry, hard-boiled, muscle-bound

شهوتی (صفت)
horny, concupiscent, oversexed

شاخی (صفت)
horny, corny, horn, corneous, keratinous

شیدا (صفت)
horny, lovelorn

انگلیسی به انگلیسی

• made of horn, resembling horn; hard, bony; having horns, horned; (slang) sexually aroused (vulgar)
something that is horny is hard, strong, and made of horn or a substance like horn.
you can describe someone's skin as horny when it is very hard, tough, or wrinkled.
if you describe someone as horny, you mean that they are sexually aroused or easily aroused; an informal use.

پیشنهاد کاربران

در پاسخ به دوستمون aram کهن دل. اینکه حشری و شهوتی بسته به جنسیت داره.
حشری واسه زنان و دخترا بکار میره و شهوتی واسه پسران.
حشری بهترین معادل برای horny میشه چون به هر دو جنس میشه اطلاق کرد .
بوق
شاخ
شاخی شکل
به این دلیل که در قدیم بوق های با صدای نسبتا بلند را که به منظور ارتباطات به خصوس در میادین جنگ واز این قبیل را از شاخ چهارپایان شاخدار چون قوچ و. . . تهیه می کردند و به همان شکل نیز بو،
علاقه زیاد به سکس
زمخت، سخت، خشن
شاخی، شاخ مانند
Lickrish. Covetous
منعظ. [ م ُ ع ِ ] ( ع ص ) هر آنکه آزمند جماع باشد. || فرج باز و فرازکرده شده از غایت شهوت . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به انعاظ شود.
informal
feeling or arousing sexual excitement/ sexually excited
غیر رسمی، صفت
احساس یا تحریک جنسی ، حشری/ شهوتی
"She was making him very horny. "
feel horny/ She'd had a couple of drinks and was feeling horny.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/horny
شاخی
حشری . مترادف randy می باشد.
کسی که علاقه زیادی به سکس داره
حشری - شهوتی
Mmm damn your making me fuckin horny talking like that
How bout we roleplay, you be the monkey I be the cock the monkey sucks
کسی ک علاقه زیادی ب سکس داشته باشه
حشری شدن
همون حشری شدنه اهل کاراش زیاد شنیدن
محاوره ای و خودمونی ح*شری. You are so horny. شاخدار هم میشه گفت ( horn به معنای شاخ ) .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس