horned

/ˈhɔːrnd//hɔːnd/

معنی: نوک تیز، شاخدار، شاخی شکل
معانی دیگر: - شاخی، - شاخه، دارای زایده ی شاخسان، شاخ سر

جمله های نمونه

1. a horned giant loomed before me
غول شاخداری جلوم ظاهر شد.

2. the hideous face of the horned demon
چهره ی کریه دیو شاخ دار

3. About more than 100 people were horned in the bullfighting this year.
[ترجمه گوگل]بیش از 100 نفر در گاوبازی امسال شاخ زدند
[ترجمه ترگمان]در سال جاری بیش از ۱۰۰ نفر در گاوبازی شاخ به شاخ شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These cattle were crossed with horned animals from the highlands.
[ترجمه گوگل]این گاوها با حیوانات شاخدار از ارتفاعات تلاقی می کردند
[ترجمه ترگمان]این گاوها با حیوانات شاخ دار از مناطق کوهستانی عبور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Earlier last year a nesting pair of great horned owls were killed by heat from a shuttle launch.
[ترجمه گوگل]در اوایل سال گذشته، یک جفت جغد شاخدار بزرگ تودرتو بر اثر گرما ناشی از پرتاب شاتل کشته شدند
[ترجمه ترگمان]در اوایل سال گذشته یک جفت پرنده شاخ دار بزرگ با حرارت از پرتاب شاتل کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Possibly that reverence for horned mountains extends back to the Neolithic period.
[ترجمه گوگل]احتمالاً احترام به کوه‌های شاخدار به دوره نوسنگی بازمی‌گردد
[ترجمه ترگمان]احتمالا آن احترام برای کوه های شاخ دار به دوران نوسنگی؛ تا عصر حجر باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Polled Lincoln Red is now absorbing the horned type.
[ترجمه گوگل]Polled Lincoln Red اکنون نوع شاخدار را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]قرمز polled لینکلن اکنون در حال جذب نوع شاخ دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Horned Io, mild of eye, now hear Prometheus prophesy.
[ترجمه گوگل]آیو شاخدار، چشم ملایم، اکنون نبوت پرومتئوس را بشنو
[ترجمه ترگمان]طوطی کوچک Io که در حال حاضر صدای Prometheus prophesy را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Great horned owls find shade in the trees there.
[ترجمه گوگل]جغدهای شاخدار بزرگ در درختان آنجا سایه پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]جغدها بزرگ سایه شاخ دار در درختان پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But horned dinosaurs had more bends in each joint, and were more rhino-like.
[ترجمه گوگل]اما دایناسورهای شاخدار در هر مفصل خمیدگی بیشتری داشتند و بیشتر شبیه کرگدن بودند
[ترجمه ترگمان]اما دایناسورها بیشتر در هر دویشان خم شده بودند، و rhino بیشتری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Others shook their horned heads and looked - Brenda thought - very angry.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر سرهای شاخدار خود را تکان دادند و نگاه کردند - برندا فکر کرد - بسیار عصبانی
[ترجمه ترگمان]بقیه سره ای horned را تکان دادند و به نظر برندا بسیار خشمگین نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is being driven forward by a horned deity at the rear, armed with a long spear.
[ترجمه گوگل]توسط یک خدای شاخدار در عقب و مسلح به نیزه ای بلند به جلو رانده می شود
[ترجمه ترگمان]آن توسط یک خدای شاخ دار در پشت، مسلح با نیزه بلند هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a great horned owl.
[ترجمه گوگل]جغد شاخدار بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]جغد شاخ دار بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوک تیز (صفت)
picked, sharp, glochidiate, acuminate, taper, lanceolate, horned, subulate, acute, peaked, pungent, ogival

شاخدار (صفت)
horned, cuspidate, beamy

شاخی شکل (صفت)
horned

انگلیسی به انگلیسی

• having a horn or horns
horned is used to describe animals that have horns or parts of their body that look like horns.

پیشنهاد کاربران

بپرس