hopper

/ˈhɑːpər//ˈhɒpə/

معنی: لی لی کننده، قیف، جهنده، هر گونه حشره جهنده
معانی دیگر: (جعبه یا تانک یا ظرف یا گنجانه و غیره که ته آن قیف مانند باشد) آخورک، تگابدار، بتودار، ته قیفی، ناوه سان، ناودان، (انسان یا چیزی که ورجه وورجه می زند) جهنده، جستگر، خیزگر، جهشگر، حشره ی جهنده، ملخ، (واگن باری راه آهن که ته آن قیف مانند و دریچه دار است و می توان گندم یا زغال سنگ و غیره را بدون زحمت از آن تخلیه کرد) واگن آخورک دار، واگن ته قیفی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that hops.

(2) تعریف: any of various leaping insects such as the grasshopper.

(3) تعریف: a usu. funnel-shaped bin or container that can be opened from the bottom, used for temporary storage of grain, coal, or other loose materials.

(4) تعریف: any of various other containers in which something is stored temporarily.

(5) تعریف: a freight car that can discharge its cargo through a door in the floor.

جمله های نمونه

1. grape hopper
شته ی مو

2. a coal hopper
ظرف زغال سنگ

3. Richard Garnett also sells an induction hopper with a basket for dealing with bags of powders.
[ترجمه گوگل]ریچارد گارنت همچنین یک قیف القایی با یک سبد برای برخورد با کیسه های پودر می فروشد
[ترجمه ترگمان]ریچارد گارنت همچنین یک قیف القایی با یک سبد برای برخورد با بسته های پودر به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More lingering looks were reserved for Anne Hopper.
[ترجمه گوگل]نگاه های طولانی تر برای آن هاپر محفوظ بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن خانم وان هوپر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Water is then fed into the hopper and the dilute liquid fed into the sprayer.
[ترجمه گوگل]سپس آب به داخل قیف و مایع رقیق وارد سمپاش می شود
[ترجمه ترگمان]سپس آب به داخل قیف تغذیه می شود و مایع رقیق به داخل sprayer تغذیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nicholson and Hopper suddenly became the flavour of the month.
[ترجمه گوگل]نیکلسون و هاپر ناگهان طعم ماه شدند
[ترجمه ترگمان]او و خانم Nicholson ناگهان طعم آن ماهی را حس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hopper won a supporting role in that film too.
[ترجمه گوگل]هاپر در آن فیلم نیز برنده نقش مکمل شد
[ترجمه ترگمان]مصاحب من نیز در این فیلم نقش حمایتی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We remember well its prime movers: Charlie Hopper, the gallant sub-postmaster.
[ترجمه گوگل]ما محرکان اصلی آن را به خوبی به یاد داریم: چارلی هاپر، مدیر فرعی شجاع
[ترجمه ترگمان]ما به خوبی به یاد داریم که این بزرگ ترین تولید کننده its: چارلی وان هوپر، معاون ارشد رئیس پست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Look at singer Linda Hopper, quite literally hopping on the spot and grinning like a hyena in an amyl nitrate factory.
[ترجمه گوگل]به خواننده لیندا هاپر نگاه کنید که به معنای واقعی کلمه در محل می پرد و مانند کفتار در کارخانه آمیل نیترات پوزخند می زند
[ترجمه ترگمان]به این خواننده به نام لیندا Hopper نگاه کن که درست مثل یک کفتار در کارخانه amyl به خنده می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was familiar ground too for Fonda and Hopper - who were already good friends.
[ترجمه گوگل]برای فوندا و هاپر - که قبلاً دوستان خوبی بودند - نیز این زمینه آشنا بود
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل بود که من و خانم وان هوپر با هم دوست صمیمی و صمیمی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dennis Hopper was even more determined than Fonda to make it work.
[ترجمه گوگل]دنیس هاپر حتی از فوندا مصمم تر بود تا آن را به نتیجه برساند
[ترجمه ترگمان]به نظر من، خانم وان هوپر از فوندا تا فوندا راضی بود که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fonda, Hopper and especially Nicholson were used as role models for many future films, and thus it broke new ground.
[ترجمه گوگل]فوندا، هاپر و به خصوص نیکلسون به عنوان الگو برای بسیاری از فیلم‌های آینده مورد استفاده قرار گرفتند و به این ترتیب مسیر جدیدی را گشودند
[ترجمه ترگمان]فوندا، Hopper و especially به عنوان الگو برای بسیاری از فیلم های آینده مورد استفاده قرار گرفتند و از این رو زمین جدید را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She and Hopper were convinced they were in love, but between engagement and marriage her passion for him began to cool.
[ترجمه گوگل]او و هاپر متقاعد شده بودند که عاشق هستند، اما بین نامزدی و ازدواج، اشتیاق او نسبت به او شروع به سرد شدن کرد
[ترجمه ترگمان]او و مادرم متقاعد شدند که آن ها عاشق یکدیگر هستند، اما بین نامزدی و ازدواج عشق او به او شروع به سرد شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sound beans from storage flow into a feeding hopper that regulates their flow into the plant.
[ترجمه گوگل]لوبیاهای صوتی از ذخیره سازی به داخل قیف تغذیه می ریزند که جریان آنها را به گیاه تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]لوبیا صدا از جریان ذخیره به یک قیف تغذیه که جریان آن ها را در گیاه تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لی لی کننده (اسم)
bouncer, hopper

قیف (اسم)
funnel, hopper, cone

جهنده (اسم)
jumper, hopper

هر گونه حشره جهنده (اسم)
hopper

تخصصی

[شیمی] قیف ناودانی
[زمین شناسی] آخوری که شبیه قیف است،آبشخور قیفی شکل.2- قیف، ناودان.3- کرجی لای کش.4ظروف ویژه حمل آشغال و خاکروبه
[بهداشت] خزینه لجنگیر
[ریاضیات] ناودان، جهنده، قیف، قیف ناودانی، دهانه، خزینه، ناودانی، لجنگیر، محفظه ی خوراک دستگاه، کاسه ای
[معدن] قیف (ترابری)
[نفت] آخورک
[پلیمر] قیف تغذیه

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which hops; grasshopper; funnel-shaped device through which loose material is passed
a hopper is a device shaped like a large funnel, in which substances such as grain, coal, animal food, or sand can be stored.

پیشنهاد کاربران

جعبه چوبی در مجلس نمایندگان آمریکا که اعضا موظفند لوایح پیشنهادی خود را در آن قرار دهند.
گردونه قرعه کشی یا گردونه شانس
قفس گردی که زیرش به حالت قیف هست و یک توپ ازش خارج می شه که روش یک شماره نوشته شده. البته کاملش Lottery ball hopper هست.
a person who travels or moves frequently from one
place or situation to another ( usually used in combination )
غیر رسمی/مسافر، مودی
a two - week tour designed for energetic city - hoppers
جهنده

بپرس