hopefully

/ˈhoʊpfəli//ˈhəʊpfəli/

(عامیانه) انشاالله اگر بشود، با امیدواری، به طور امیدبخش، اگر بشود قبل از شش hopefully he won't be late خدا کند که دیر نیاید

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in a hopeful manner.

- Having made his request, the boy looked at his mother hopefully.
[ترجمه گوگل] پس از درخواست، پسر امیدوارانه به مادرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان] پسر با امیدواری به مادرش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: it is hoped; if we are lucky; if all goes well.

- Hopefully, the construction will be finished before school reopens in September.
[ترجمه شاهرخ مهربد] خوشبینانه ساخت این ساختمان تا ماه سپتمبر و پیش از بازگشایی مدارس به پایان خواهد رسید
|
[ترجمه گوگل] امیدواریم ساخت و ساز قبل از بازگشایی مدارس در ماه سپتامبر به پایان برسد
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه ساخت این ساختمان قبل از بازگشایی مدرسه در ماه سپتامبر تمام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. hopefully he won't be late
خدا کند که دیر نیاید.

2. i want to leave early, hopefully before six
می خواهم زود حرکت کنم،اگر بشود قبل از شش.

3. It's better to travel hopefully than to arrive.
[ترجمه گوگل]امیدوارانه سفر کردن بهتر از رسیدن است
[ترجمه ترگمان]بهتر است با امیدواری سفر کنید تا رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To travel hopefully is a better thing than to arrive, and the true success is to labour.
[ترجمه گوگل]امیدوارانه سفر کردن بهتر از رسیدن است و موفقیت واقعی کار کردن است
[ترجمه ترگمان]سفر کردن امیدوارانه چیزی بهتر از رسیدن است، و موفقیت واقعی کار کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To travel hopefully is a better thing than to arrive.
[ترجمه گوگل]امیدوارانه سفر کردن بهتر از رسیدن است
[ترجمه ترگمان]سفر کردن با این هدف بهتر از رسیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hopefully, I'll be back home by ten o'clock.
[ترجمه سیدهادی حسینی] ان شاءالله تا ساعت ۱۰ به خانه برخواهم گشت.
|
[ترجمه گوگل]امیدوارم تا ساعت ده به خانه برگردم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم تا ساعت ده به خانه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The campaign will hopefully ensure the survival of the tiger.
[ترجمه گوگل]این کمپین امیدوار است بقای ببر را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]این مبارزه امید به زنده ماندن ببرها را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hopefully she'll understand and forgive you, if she really loves you.
[ترجمه گوگل]امیدوارم او شما را درک کند و ببخشد، اگر واقعاً شما را دوست دارد
[ترجمه ترگمان]امیدوارم درک کنه و تو رو ببخشه، اگه اون واقعا تو رو دوست داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "Do you have a cigarette?" he asked hopefully.
[ترجمه گوگل]"سیگار داری؟" او با امید پرسید
[ترجمه ترگمان]سیگار می کشی؟ او امیدوارانه پرسید: \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He did well in the heats; hopefully he'll do as well in the final.
[ترجمه گوگل]او در گرما خوب عمل کرد امیدوارم در فینال هم همینطور باشد
[ترجمه ترگمان]او در گرمای هوا خوب بود؛ و خوشبختانه در آخر کار هم موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hopefully we'll be in Norwich by early evening.
[ترجمه گوگل]امیدوارم تا اوایل عصر در نورویچ باشیم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم از اوایل شب در Norwich باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hens pecked hopefully at the dusty floor.
[ترجمه گوگل]مرغ ها امیدوارانه به زمین خاک آلود نوک زدند
[ترجمه ترگمان]مرغ ها امیدوارانه به زمین خاک آلود نوک می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Am I welcome?" He smiled hopefully, leaning on the door.
[ترجمه گوگل]"خوش آمدم؟" لبخند امیدوارانه ای زد و به در تکیه داد
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم \"؟\" او امیدوارانه لبخند زد، به در تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hopefully my luck was on the turn.
[ترجمه گوگل]امیدوارم شانس من در نوبت باشد
[ترجمه ترگمان] امیدوارم شانس من روی پیچ بوده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hopefully, the company will live to fight another day.
[ترجمه گوگل]امیدواریم که این شرکت یک روز دیگر زنده بماند
[ترجمه ترگمان]امید می رود که این شرکت برای مبارزه با یک روز دیگر زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• expectantly, with hope, optimistically
if you do something hopefully, you do it in a way which shows that you are fairly confident that what you want to happen will happen.
hopefully is often used when mentioning something that you hope and are fairly confident will happen. some careful speakers of english think that this use of hopefully is incorrect.

پیشنهاد کاربران

مثال:
Hopefully we won’t lose any plants and animals and we will have enough food in the future.
به امید خدا ما گیاهان و حیوانات دیگری را از دست نخواهیم داد و غذای کافی در اینده خواهیم داشت.
ان شاءالله ما گیاهان و حیوانات دیگری را از دست نخواهیم داد و غذای کافی در اینده خواهیم داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

می توان با امیدواری گفت که ما گیاهان و حیوانات دیگری را از دست نخواهیم داد و غذای کافی در اینده خواهیم داشت.
جای امیدواری هست که ما گیاهان و حیوانات دیگری را از دست نخواهیم داد و غذای کافی در اینده خواهیم داشت.

معنی های محاوره ای و روانتر که خودمون خیلی استفاده میکنیم :
- اگه بشه
- امیدوارم که
بطور امیدوارانه
امید است که
به طور نویدبخشی . . .
با ذوق و شوق
Fortunately
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : hope
✅️ اسم ( noun ) : hope / hopeful / hopefulness / hopelessness
✅️ صفت ( adjective ) : hopeful / hopeless
✅️ قید ( adverb ) : hopefully / hopelessly
*امیدوارم ( اگر اول جمله بیاد )
. Hopefully, there will be some tickets left
*امیدوارانه ( اگر اخر یا وسط جمله بیاد )
. Do you have the tickets?" he asked hopefully"
امیدوارم که
می توان ابراز امیدواری کرد
جای امیدواری هست که
به امید خدا ( آینده )
خدا را شُکر، خوشبختانه ( گذشته )
با امیدواری، امیدوارانه ( توصیف فعل )
با امید اینکه
امیدوارانه، خوشبینانه، انشاالله ، به امید خدا
امید آنست که
امیدوارانه
امید می رود که
بطور امیدبخشی
خوشا، انشاءالله، امیدوارم که، امید دارم که، امید که، ای کاش
میتوان امیدواربودن
به طرز امید وارانه ای
Fortunately
از روی خوش شانسی
خوشبختانه
انشاالله
امید وار بودن
امیدوارانه
آرزومندانه
خوشبینانه
امیدوارم که
از روی امید واری
می توان با امیدواری گفت که،
می توان اظهار امیدواری کرد که،
خوشبختانه
امیدوارانه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس