hoove

جمله های نمونه

1. Their hooves threw up clods of earth as they galloped across the field.
[ترجمه گوگل]سم‌های آن‌ها هنگام تاختن به زمین، کلوخه‌های خاکی را پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی چهار نعل از میدان عبور کردند، hooves از کلوخ ها بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could hear the thud of horses' hooves down the track.
[ترجمه گوگل]صدای تپش سم اسب ها را در مسیر می شنیدم
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای سم اسبی را که از جاده پایین می امد بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hooves of the galloping horses had bitten deep into the soft earth.
[ترجمه گوگل]سم اسب‌های دونده در عمق زمین نرم گاز گرفته بود
[ترجمه ترگمان]سم های آسبان که به تاخت در خاک فرورفته بودند به خاک نرم بدل شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The horses' hooves bit deep into the soft earth.
[ترجمه گوگل]سم اسب ها در عمق زمین نرم گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]سم اسب ها را کمی در خاک نرم فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leather overshoes were put on the horses' hooves to stop them marking the turf.
[ترجمه گوگل]نعل های چرمی روی سم اسب ها گذاشته می شد تا از علامت گذاری روی چمن جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]گالش به پا داشتند و اسب ها را روی چمن می گذاشتند تا آن ها را روی چمن نصب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The horses' hooves raised a cloud of dust.
[ترجمه گوگل]سم اسب ها ابری از غبار برافراشت
[ترجمه ترگمان]سم اسب ها ابری از غبار بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The devil was painted with horns and cloven hooves.
[ترجمه گوگل]شیطان با شاخ و سم های شکافته رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]شیطان با شاخ و سم شکافته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She heard the thunder of hooves behind her.
[ترجمه گوگل]صدای رعد و برق سم ها را پشت سرش شنید
[ترجمه ترگمان]صدای شیهه اسب را پشت سرش شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The horses' hooves often could not get a proper grip.
[ترجمه گوگل]سم اسب ها اغلب نمی توانستند به درستی چنگ بزنند
[ترجمه ترگمان]اسب ها اغلب قادر به چنگ زدن نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The horse's hooves left deep indentations in the mud.
[ترجمه گوگل]سم های اسب فرورفتگی های عمیقی در گل ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]صدای سم اسب در گل فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a clatter of hooves and a party of riders drew up.
[ترجمه گوگل]صدای تق تق سم ها بلند شد و گروهی از سواران برپا شدند
[ترجمه ترگمان]صدای سم اسب و عده ای از سواران به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each evolved on different terrain and has hooves to match. Modern breeds stem from these varieties, and feet vary accordingly.
[ترجمه گوگل]هر کدام در زمین های مختلف تکامل یافته اند و دارای سم هایی هستند که مطابقت دارند نژادهای مدرن از این گونه‌ها سرچشمه می‌گیرند و پاها بر این اساس تغییر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها در زمین مختلف تکامل یافته و سم اسب دارد گونه های مدرن از این گونه ریشه می گیرند و بر طبق آن پاها تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He darted forward, heedless of the flailing hooves and cursing rider and struck out towards her with his placard.
[ترجمه گوگل]او بدون توجه به سم‌های در حال بالیدن و نفرین‌کننده سوار به جلو رفت و با پلاکاردش به سمت او کوبید
[ترجمه ترگمان]به سرعت به پیش دوید و بدون آنکه توجهی به اسب خود کند و به او فحش می داد و با placard به سوی او می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His shoes were off and his cloven hooves showered sparks across the concrete floor.
[ترجمه گوگل]کفش‌هایش را درآورده بود و سم‌های شکافته‌اش جرقه‌هایی را روی زمین بتونی می‌بارید
[ترجمه ترگمان]کفش هایش خاموش بود و سم شکافته او جرقه های روی زمین سیمانی می پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I looked down; the hooves seemed to be disappearing into a little mist which rose up everywhere around us.
[ترجمه گوگل]به پایین نگاه کردم؛ به نظر می‌رسید که سم‌ها در مه کوچکی ناپدید می‌شدند که همه جای اطراف ما بلند شده بود
[ترجمه ترگمان]به پایین نگاه کردم؛ به نظر می رسید که سم در مه کوچکی ناپدید می شود که همه جا را احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tympany; cattle disease characterized by inflammation of the stomach by gas

پیشنهاد کاربران

A part of legs in animals
سم
سم. نعل ( اسب، گاو )
سم ( اسب و گاو )

بپرس