اسم ( noun )
• (1) تعریف: a large ring of wood, plastic, or metal, such as that used as a child's toy or for an animal to jump through.
• (2) تعریف: a circular band of metal used to hold together the strips that form the sides of a barrel, cask, or tub.
• مشابه: ring
• مشابه: ring
• (3) تعریف: a circular or rounded figure, frame, or object.
• مشابه: ring
• مشابه: ring
- For earrings that evening, she decided on her gold hoops.
[ترجمه ............................] برای گوشواره های آن شب تصمیم گرفت که در مورد حلقه های طلای خود تصمیم بگیرد|
[ترجمه گوگل] برای گوشواره های آن شب، او حلقه های طلایی خود را انتخاب کرد[ترجمه ترگمان] برای گوشواره اون شب، اون با حلقه های طلایی خودش تصمیم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The croquet ball shot right through the hoop.
[ترجمه گوگل] توپ کروکت درست از حلقه شلیک کرد
[ترجمه ترگمان] توپ کریکت با تیر به وسط حلقه پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] توپ کریکت با تیر به وسط حلقه پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a circular support for a woman's old-fashioned full skirt.
• (5) تعریف: (informal) in basketball, the basket.
• مشابه: rim
• مشابه: rim
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hoops, hooping, hooped
مشتقات: hooplike (adj.)
حالات: hoops, hooping, hooped
مشتقات: hooplike (adj.)
• (1) تعریف: to hold together, fasten, or support with or as if with a hoop.
• (2) تعریف: to surround with or as if with a hoop; encircle.
• مشابه: encircle, ring
• مشابه: encircle, ring