[ترجمه مجید] او توسط اسب خودش لگد خورد و آسیب دید.
|
[ترجمه گوگل]او توسط اسبش سم زد و مجروح شد [ترجمه ترگمان]او سم دار بود و اسب او را زخمی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What, I'm hoofed out of my job?
[ترجمه گوگل]چیه، من از کارم اخراج شدم؟ [ترجمه ترگمان]چی؟ من از شغلم استعفا دادم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The defender hoofed the ball up the field.
[ترجمه گوگل]مدافع توپ را با سم به زمین زد [ترجمه ترگمان]مدافع توپ را به زمین برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He hoofed his way to town.
[ترجمه گوگل]او راه خود را به سمت شهر طی کرد [ترجمه ترگمان] اون دنبال راه برگشت به شهر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We hoofed it all the way to 42nd Street.
[ترجمه گوگل]ما آن را تا خیابان 42 سم زدیم [ترجمه ترگمان] ما تمام این راهو رفتیم به خیابون چهل و دوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A supporting bone of the leg in some hoofed mammals, analogous to the metacarpus of the hand or the metatarsus of the foot in human beings.
[ترجمه گوگل]استخوان پشتیبان ساق پا در برخی از پستانداران سم، مشابه متاکارپ دست یا متاتارس پا در انسان [ترجمه ترگمان]استخوان حمایتی پا در بعضی از پستانداران سم دار، مشابه با the دست یا metatarsus پای انسان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was hoofed out of the Guards.
[ترجمه گوگل]او را از گارد بیرون کردند [ترجمه ترگمان] اون از گارد پیاده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The horse is a large, hoofed mammal. Its earliest ancestor was a small animal with several toes on each foot.
[ترجمه گوگل]اسب یک پستاندار بزرگ و سم است اولین اجداد آن حیوان کوچکی بود که چندین انگشت روی هر پا داشت [ترجمه ترگمان]اسب یک پستاندار بزرگ سم دار است قدیمی ترین جد آن یک حیوان کوچک با چند انگشت روی هر پا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The cannon of hoofed mammals are edible.
[ترجمه گوگل]توپ پستانداران سم دار خوراکی است [ترجمه ترگمان]The از پستانداران سم دار، خوردنی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Many wild animals died in the Hoofed Animal Protection Zone of Karamaili, Altay.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات وحشی در منطقه حفاظت از حیوانات سم در Karamaili، آلتای تلف شدند [ترجمه ترگمان]بسیاری از حیوانات وحشی در منطقه حفاظت شده حیوانات Hoofed، Altay، کشته شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Moose : A hoofed mammal found in forests of northern North America and in Eurasia and having a broad, pendulous muzzle and large, palmate antlers in the male.
[ترجمه گوگل]گوزن: یک پستاندار سم دار که در جنگل های شمال آمریکای شمالی و اوراسیا یافت می شود و دارای پوزه پهن و آویزان و شاخ های بزرگ و کف دست در نر است [ترجمه ترگمان]موس: یک پستاندار سم دار در جنگل های شمال آمریکای شمالی و در اوراسیا یافت می شود و دارای پوزه پهن و آویخته و شاخ دار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Horses, a hoofed mammal are another example of animals that were domesticated a long time ago.
[ترجمه گوگل]اسب ها، یک پستاندار سم دار نمونه دیگری از حیواناتی هستند که مدت ها پیش اهلی شده اند [ترجمه ترگمان]اسب ها، یک پستاندار سم دار، نمونه دیگری از حیواناتی هستند که مدت ها قبل اهلی شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید