1. Rather than being hoodwinked, I would endure anything.
[ترجمه گوگل]به جای اینکه سرم کند، هر چیزی را تحمل می کنم
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه اغفال بشم حاضرم هر چیزی رو تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was hoodwinked into buying fake jewels.
[ترجمه گوگل]من در خرید جواهرات تقلبی کلاهبرداری کردم
[ترجمه ترگمان]من برای خریدن جواهرات بدلی اغفال شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Someone hoodwinked my eyes and let me guess who she was.
[ترجمه گوگل]یک نفر چشمانم را به هم زد و اجازه داد او را حدس بزنم
[ترجمه ترگمان]یه نفر چشمام رو فریب داده و اجازه بده حدس بزنم اون کیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I feel as if I've been hoodwinked.
5. She had been hoodwinked into buying a worthless necklace.
[ترجمه گوگل]او برای خرید یک گردنبند بی ارزش کلاهبرداری کرده بود
[ترجمه ترگمان]او برای خریدن یک گردن بند بی ارزش اغفال شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Could we have been hoodwinked all the way?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است در تمام طول راه ما را سرپوش بگذارند؟
[ترجمه ترگمان]می شه همه راه رو اغفال کرده باشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He hoodwinked us into agreeing.
[ترجمه گوگل]او ما را گول زد تا موافقت کنیم
[ترجمه ترگمان]اون ما رو فریب داده که قبول کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He says they've been hoodwinked and the noise is an intrusion on their lives.
[ترجمه گوگل]او میگوید که سرشان را زدهاند و این سروصدا نفوذی در زندگیشان است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که آن ها اغفال شده اند و سر و صدا در زندگی آن ها دخالت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But don't be hoodwinked into thinking that gifts and other offerings are the way to bring lasting happiness.
[ترجمه گوگل]اما به این فکر نکنید که هدایا و سایر هدایا راهی برای به ارمغان آوردن شادی پایدار هستند
[ترجمه ترگمان]اما خود را فریب ندهید و فکر کنید که هدایا و دیگر پیشنهادها راهی برای رسیدن به سعادت پایدار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Does anyone else around here think we were hoodwinked on this deal?
[ترجمه گوگل]آیا کس دیگری در این اطراف فکر می کند که ما در این معامله کلاهبرداری کرده ایم؟
[ترجمه ترگمان]کس دیگه ای هم این اطراف فکر می کنه که ما این معامله رو فریب داده بودیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In initial efforts to hoodwink journalists, mine managers said there had been no work at Longshan since late May.
[ترجمه گوگل]در تلاش های اولیه برای فریب دادن خبرنگاران، مدیران معدن گفتند که از اواخر ماه مه هیچ کاری در لانگشان وجود نداشته است
[ترجمه ترگمان]در تلاش های اولیه برای مبارزه با روزنامه نگاران، مدیران معدن گفتند که از اواخر ماه مه هیچ کار در Longshan صورت نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He'd been exploited, hoodwinked, lied to.
[ترجمه گوگل]او مورد استثمار قرار گرفته بود، کلاهبرداری کرده بودند، به او دروغ گفته بودند
[ترجمه ترگمان]او را فریب داده و فریب داده بودند و دروغ گفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some one should hoodwink Hick into thinking it's a one-day game.
[ترجمه گوگل]یکی باید هیک را فریب دهد که فکر کند این یک بازی یک روزه است
[ترجمه ترگمان]کسی باید به فکر این باشد که این یک بازی یک روزه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید