hood

/ˈhʊd//hʊd/

معنی: کلاهک دودکش، کروک درشکه، باشلق، روپوش، اوباش، روسری، کاپوت، کاپوت ماشین، باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
معانی دیگر: کوه هود (در ایالت اورگان - بلندی: 3427 متر)، کلاه پارچه ای (که سر و گردن و گاهی بخشی از چهره را می پوشاند)، چهره پوش، روبند، سرپوش دار کردن، سرپوش زدن به، هر چیز مشابه کلاه پارچه ای (به ویژه گردن آویزهای قضات و لباس سلام استادان که معرف رشته ی تحصیلی و یا مقام است)، گردن آویز، (اتومبیل و کامیون و غیره) کاپوت، کروک، (در بالای اجاق های برقی و گازی و تنور و غیره) هواکش (که معمولا قیف شکل است و بادزن برقی دارد)، (در سر دودکش و لوله ی بخاری و غیره) سرپوش، کلاهک، (اسب و باز شکاری و غیره) چشم پوش، نقاب، چشم بند، (پرندگان) کاکل، تاج، (مار کبرا - پوسته ی دور گردن مار عینکی که هنگام انگیختگی متورم و پهن می شود) یاله، (خودمانی) رجوع شود به: hoodlum، کاپوت ماشین
hood_
پسوند : حالت، - ی، بودن [childhood]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: state; condition; quality; nature.

- statehood
[ترجمه گوگل] دولتی بودن
[ترجمه ترگمان] استقلال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- adulthood
[ترجمه گوگل] بزرگسالی
[ترجمه ترگمان] بزرگسالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a group of people of (such) a class or character.

- brotherhood
[ترجمه گوگل] برادری
[ترجمه ترگمان] برادری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a covering for the head and neck, often attached to a coat, jacket, robe, or the like.

(2) تعریف: something that resembles such a covering, such as some flower parts or a crest or marking on the heads of certain birds.

(3) تعریف: the metal lid that covers a car's engine.

(4) تعریف: a metal covering over a stove, equipped with a draft for eliminating smoke.

(5) تعریف: an ornamental fold or draping of cloth attached to the shoulders of academic and ecclesiastical gowns.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hoods, hooding, hooded
مشتقات: hoodless (adj.), hoodlike (adj.)
• : تعریف: to provide or cover with a hood.

جمله های نمونه

1. monk's hood
کلاه راهب

2. one must hood the young hawk early in its training
در اوائل دست آموزی جوجه بازهای شکاری باید به آنها چشم بند زد.

3. The cowl (or hood) does not make the monk.
[ترجمه گوگل]کلاه (یا کاپوت) راهب را نمی سازد
[ترجمه ترگمان]The (یا کلاه)راهب را نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The habit [cowl, hood] does not make the monk.
[ترجمه گوگل]عادت [پوش، مقنعه] راهب را نمی سازد
[ترجمه ترگمان][ cowl، hood ]، راهب را نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is not the hood that makes the monk.
[ترجمه گوگل]این کاپوت نیست که راهب را می سازد
[ترجمه ترگمان]این the نیست که راهب را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He pulled the hood of his cloak over his head to avoid recognition.
[ترجمه گوگل]کلاه شنلش را روی سرش کشید تا شناخته نشود
[ترجمه ترگمان]شنل را روی سرش کشید تا مطمئن نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's raining. Put the hood up.
[ترجمه گوگل]هوا بارانی است کاپوت را بالا بگذارید
[ترجمه ترگمان]باران می بارد کاپوت رو بیار بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Good luck, good health, hood cheer. I wish you a happy New Year.
[ترجمه گوگل]موفق باشید، سلامتی، شادی هود سال خوبی را برای شما آرزومندم
[ترجمه ترگمان] موفق باشی، سلامت باشی، روپوش دار برات یه سال نو مبارک آرزو می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can detach the hood if you prefer the coat without it.
[ترجمه گوگل]اگر کت بدون آن را ترجیح می دهید می توانید کاپوت را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]اگه بدون اون کت رو ترجیح بدی میتونی کاپوت رو جدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Will you remind me of phoning Mr. Hood at noon?
[ترجمه گوگل]من را به یاد می آوری که ظهر با آقای هود تماس بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]به من یادآوری می کنی که موقع ظهر با آقای روپوش دار تماس بگیرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why don't you put your hood up if you're cold?
[ترجمه گوگل]چرا اگر سردت هست کاپوتت را بالا نمی آوری؟
[ترجمه ترگمان]اگر سردت است، hood را بلند نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can detach the hood from the jacket.
[ترجمه گوگل]می توانید کاپوت را از ژاکت جدا کنید
[ترجمه ترگمان]میتونی کاپوت رو از کت جدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Robin Hood asked to be buried where his arrow landed.
[ترجمه گوگل]رابین هود خواست که او را در جایی دفن کنند که تیرش فرود آمد
[ترجمه ترگمان]رابین هود از او خواست که در همان جایی که تیر فرود آمده بود دفن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is wearing a red cloak with a hood.
[ترجمه گوگل]او یک شنل قرمز با مقنعه پوشیده است
[ترجمه ترگمان]شنل قرمزی با کاپوت قرمز پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Robin Hood was an outlaw who lived in the forest and stole from the rich to give to the poor.
[ترجمه گوگل]رابین هود یاغی بود که در جنگل زندگی می کرد و از ثروتمندان دزدی می کرد تا به فقرا بدهد
[ترجمه ترگمان]رابین هود یک یاغی بود که در جنگل زندگی می کرد و از ثروتمندان جدا شد تا به فقرا بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلاهک دودکش (اسم)
bonnet, tallboy, chimney pot, hood

کروک درشکه (اسم)
hood, calash

باشلق (اسم)
hood, capuche

روپوش (اسم)
top, cover, hood, cortex, gown, topcoat, wrapper, duster

اوباش (اسم)
runabout, hood, picaroon, hoodlum, vagrant, gangster, plug-ugly

روسری (اسم)
scarf, headband, hood, kerchief, headgear

کاپوت (اسم)
hood, preservative

کاپوت ماشین (اسم)
hood

باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان (اسم)
hood

تخصصی

[شیمی] دودکش
[سینما] آفتابگیر / کلاهک - لبه
[عمران و معماری] کلاهک دودکش
[برق و الکترونیک] روپوش ؛ سرپوش 1. نوعی حفاظ مات که برای حذف نورهای اضافی در بالا یا اطراف صفحه ی نمایش لامپ پرتو- کاتدی یا سایر نمایشگرها قرار داده می شود. 2. پوشش محافظ و دارای تهویه ای که برای تخلیه ی گرد و غبار و گازها به کار می رود و وضعیت مطمئنی رابرای کار با مواد شیمشایی خطرناک یا مواد پرتوزا فراهم می کند.
[مهندسی گاز] کلاهک
[زمین شناسی] کلاهک دود کش (الف)صفحه ای قوسی از صدف ثانویه یک بازوپا که از آلی مدیوم کریپتاسانتیاcryptacanthia به بالا کشیده شده است و یا از پوسته میانی دالی یندها dallinids و cryptacathia کریپتاسانتیا بالا آمده است. (ب)ساختار گوشتی و سفتی که در بالای سر nautilus نائوتیلوس قرار گرفته و در حالتی که سر موجود به داخل مخزن محافظ کشیده می شود، دهانه مخزن را می پوشاند (ج)بخش مسطح بطنی یک رینوکولیت rhynocholite که معمولا لوزی شکل است. (د)صفحات پوسته ای قوس دار موجود در بدن نرمتنان حلزونی که در انواع conocardiacea کونوکاردیاس به بدنه اصلی متصل شده و لبه های آن ساختاری استوانه ای را در دنباله روزنه بطنی می سازند.
[نساجی] سرپوش یا کلاهک
[پلیمر] هود آزمایشگاها، کاپوت خودرو

انگلیسی به انگلیسی

• covering worn over the head and neck; something which resembles such a covering; metal covering that leads to a vent that eliminates smoke or fumes (such as a hood over a stove); covering that covers the eyes and head of a hawk; movable part which covers the engine of an automobile; folding roof of a convertible car, folding roof of a carriage; (zoology) mark or crest on the head of an animal; neighborhood (african american slang); hoodlum, hooligan (slang)
put a hood over something, cover with a hood; hide, cover
a hood is a part of a coat which covers your head.
a hood is also a covering on a vehicle or a piece of equipment, which is usually curved and can be moved.
the hood of a car is the same as its bonnet; used in american english.

پیشنهاد کاربران

This term refers to a specific neighborhood or community, often used in urban areas. It can be used to describe where someone is from or to refer to a specific area within a city.
محله یا جامعه خاصی که اغلب در مناطق شهری استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

می توان از آن برای توصیف اینکه کسی اهل کجاست یا برای اشاره به یک منطقه خاص در یک شهر استفاده کرد.
مثال؛
I grew up in the hood and have a lot of fond memories of my old neighborhood.
In a conversation about different areas of a city, someone might ask, “Which hood are you from?”
A rapper might boast, “Representing my hood, where I learned everything I know. ”

hood 5 ( n ) an extractor hood ( one that removes cooking smells from a kitchen )
hood
hood 4 ( n ) =a cover placed over a device or machine, for example, to protect it, e. g. a lens hood.
hood
hood 3 ( n ) =the metal part over the front of a vehicle, usually covering the engine
hood
hood 2 ( n ) =a piece of colored silk or fur worn over an academic gown to show the kind of degree held by the person wearing it
hood
hood 1 ( n ) ( hʊd ) =a part of a coat, etc. that you can pull up to cover the back and top of your head, e. g. a jacket with a detachable hood.
hood
قاب گوشی
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
hood
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

اراذل و اوباش ( یکی از معانی آن )
نقاب
پایین شهر
محله های سیاه پوست ها
hood ( عمومی )
واژه مصوب: هوابَر 1
تعریف: وسیله‏ای که برای تهویۀ هوای آشپزخانه در بالای اجاق خوراک‏پزی تعبیه شود
در مورد لباس هایی که سفید پوست های افراطی klan میپوشیدن بهترین ترجمه میشه
چهره پوش
هود آشپزخونه
کاپوت ماشین
شنل
بدنه
جلد
قالب
کیس

کاپوت ماشین
قسمت جلو و اول ماشین
کلاه بزرگ🚩🚩🚩🚩
مخفف Neighborhood
محله
سوشرت
شنل
کاپوت ماشین
محله
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس