honourably


معنی: سرافراز
معانی دیگر: محترمانه، ابرومندانه

جمله های نمونه

1. The dispute was settled honourably.
[ترجمه گوگل]اختلاف با افتخار حل شد
[ترجمه ترگمان]مشاجره با کمال افتخار حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Will the time never come when we may honourably bury the hatchet?
[ترجمه گوگل]آیا زمانی فرا نخواهد رسید که بتوانیم با افتخار این هچ را دفن کنیم؟
[ترجمه ترگمان]این دفعه دیگر وقتش نیست که با نهایت افتخار تبر را به خاک بسپاریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They acted honourably and returned the wallet.
[ترجمه گوگل]شرافتمندانه عمل کردند و کیف پول را پس دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها با افتخار عمل کردند و کیف پول را پس دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now individual humans may honourably choose not to kill and or eat certain species of animals.
[ترجمه گوگل]اکنون هر یک از انسان ها ممکن است شرافتمندانه تصمیم بگیرند که گونه های خاصی از حیوانات را نکشند و یا نخورند
[ترجمه ترگمان]اکنون انسان ها ممکن است با افتخار انتخاب کنند که گونه های خاصی از حیوانات را بکشند و یا آن ها را بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You did not win very honourably.
[ترجمه گوگل]شما خیلی محترمانه برنده نشدید
[ترجمه ترگمان] تو واقعا با افتخار برنده نشدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I saw a guy who dresses honourably on the minibus that is taken.
[ترجمه گوگل]در مینی‌بوسی که سوار می‌شود، مردی را دیدم که لباس شرافتمندانه می‌پوشد
[ترجمه ترگمان]من کسی رو دیدم که با افتخار روی the که دزدیده میشه رو دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 2003 the museum was honourably mentioned as'the best sightseeing place in the region.
[ترجمه گوگل]در سال 2003 از این موزه به عنوان بهترین مکان دیدنی منطقه یاد شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۳ این موزه با افتخار به عنوان بهترین مکان های دیدنی منطقه نام برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lady Hibana, please let me die honourably.
[ترجمه گوگل]هیبانا بانو لطفا اجازه بدید من شرافتمندانه بمیرم
[ترجمه ترگمان]خانم Hibana، لطفا بذارید با افتخار بمیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wants to live honourably in Pakistan, in a mansion he is building outside Islamabad.
[ترجمه گوگل]او می خواهد در پاکستان، در عمارتی که در خارج از اسلام آباد می سازد، شرافتمندانه زندگی کند
[ترجمه ترگمان]او می خواهد با افتخار در خانه ای که در بیرون از اسلام آباد ساختمان دارد، با افتخار زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lucy was all exultation on being so honourably distinguished.
[ترجمه گوگل]لوسی از اینکه اینقدر افتخارآمیز شده بود خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]لوسی از این که با کمال افتخار از او متمایز شده بود خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has behaved very honourably.
[ترجمه گوگل]او بسیار محترمانه رفتار کرده است
[ترجمه ترگمان]او با نهایت احترام رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After this he was a little unlucky with injuries and left us at the end of 1935-3 having served honourably and well.
[ترجمه گوگل]پس از این، او با مصدومیت کمی بدشانس بود و در پایان سال های 1935-1935 با افتخار و خوب خدمت ما را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از این، او کمی بدشانسی آورد و ما را در پایان سال ۱۹۳۵ - ۳ که با افتخار و خوشی خدمت کرده بود ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By and large, the police do a dangerous job honourably.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، پلیس یک کار خطرناک را با شرافت انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]پلیس با کمال میل کار خطرناکی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the gods think to speak outright to man, they will honourably speak outright.
[ترجمه گوگل]اگر خدایان فکر کنند که صریح با انسان صحبت کنند، شرافتمندانه صریح صحبت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اگر خدایان خیال کنند که صریح صحبت کنند، با کمال افتخار صحبت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرافراز (قید)
proudly, honorably, honourably

انگلیسی به انگلیسی

• with honor, in an honorable manner (also honorably)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : honour
اسم ( noun ) : honour / honouree
صفت ( adjective ) : honourable / honoured / honorary
قید ( adverb ) : honourably
He was a sergeant with the 101st Airborne Division in the Vietnam War from 1969 to 1970 and was honorably discharged in 1971
او از سال 1969 تا 1970میلادی گروهبان لشکر 101 هوابرد در جنگ ویتنام بود و در سال 1971 با افتخار ترخیص شد.

بپرس