1. to live honorably
با شرافت زندگی کردن
2. he discharged his duties honorably
او با شرافتمندی وظایف خود را انجام داد.
3. He also felt she had not behaved honorably in the leadership election.
[ترجمه گوگل]او همچنین احساس کرد که او در انتخابات رهبری رفتار محترمانه ای نداشته است
[ترجمه ترگمان]او همچنین احساس کرد که او در انتخابات رهبری شرافتمندانه رفتار نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همچنین احساس کرد که او در انتخابات رهبری شرافتمندانه رفتار نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The dispute was settled honorably.
[ترجمه گوگل]اختلاف با افتخار حل شد
[ترجمه ترگمان]این اختلاف شرافتمندانه و شرافتمندانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اختلاف شرافتمندانه و شرافتمندانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Will the time never come when we may honorably bury the hatchet?
[ترجمه گوگل]آیا زمانی فرا نخواهد رسید که بتوانیم با افتخار این هچ را دفن کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا زمانی که ممکن است شرافتمندانه خود را به خاک بسپاریم، زمان نخواهد رسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا زمانی که ممکن است شرافتمندانه خود را به خاک بسپاریم، زمان نخواهد رسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't hit at all if it is honorably possible to avoid hitting; but never hit soft! Theodore Roosevelt
[ترجمه گوگل]اگر شرافتمندانه امکان اجتناب از ضربه وجود دارد، اصلاً ضربه نزنید اما هرگز نرم نزن! تئودور روزولت
[ترجمه ترگمان]اگر ممکن است با افتخار از کتک زدن خودداری کنید؛ اما هرگز به نرمی برخورد نکنید تیودور روزولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر ممکن است با افتخار از کتک زدن خودداری کنید؛ اما هرگز به نرمی برخورد نکنید تیودور روزولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. How do we know whether we are acting honorably?
[ترجمه گوگل]چگونه بفهمیم که شرافتمندانه عمل می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]ما چگونه می دانیم که آیا ما شرافتمندانه عمل می کنیم یا خیر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما چگونه می دانیم که آیا ما شرافتمندانه عمل می کنیم یا خیر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He's the sort of man who always acts honorably.
[ترجمه گوگل]او از آن دسته افرادی است که همیشه محترمانه رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]او از آن نوع مردانی است که شرافتمندانه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از آن نوع مردانی است که شرافتمندانه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We were honorably recommended to be the Seed Development Team of Information Education of Tainan City.
[ترجمه گوگل]با افتخار به ما توصیه شد که تیم توسعه بذر آموزش اطلاعات شهر تاینان باشیم
[ترجمه ترگمان]ما شرافتمندانه به تیم توسعه دانه و آموزش اطلاعات شهر Tainan توصیه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما شرافتمندانه به تیم توسعه دانه و آموزش اطلاعات شهر Tainan توصیه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Honorably named Natural Oxygen Bar personal average greening occupied area is more than 7 m
[ترجمه گوگل]با نام افتخاری نوار اکسیژن طبیعی، میانگین سبزه شخصی منطقه اشغال شده بیش از 7 متر است
[ترجمه ترگمان]honorably به نام میانگین شخصی بار اکسیژن در فضای اشغال شده بیش از ۷ میلیون نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]honorably به نام میانگین شخصی بار اکسیژن در فضای اشغال شده بیش از ۷ میلیون نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For those who doing Business honoraBly, money will roll in.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که شرافتمندانه تجارت میکنند، پول سرازیر میشود
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که کار کسب وکار را انجام می دهند، پول به درون آن سرازیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که کار کسب وکار را انجام می دهند، پول به درون آن سرازیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sports should be conducted honorably in an atmosphere of moral purity.
[ترجمه گوگل]ورزش باید شرافتمندانه در فضای پاکی اخلاق انجام شود
[ترجمه ترگمان]ورزش باید شرافتمندانه در فضایی از پاکی اخلاقی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ورزش باید شرافتمندانه در فضایی از پاکی اخلاقی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was honorably discharged after many years of service.
[ترجمه گوگل]پس از سالها خدمت به افتخار ترخیص شد
[ترجمه ترگمان]او پس از چندین سال خدمت شرافتمندانه مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او پس از چندین سال خدمت شرافتمندانه مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was honorably discharged.
[ترجمه گوگل]با افتخار ترخیص شد
[ترجمه ترگمان] اون کاملا با افتخار مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون کاملا با افتخار مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Deal honorably by sb.
[ترجمه گوگل]معامله محترمانه توسط sb
[ترجمه ترگمان]با sb به طور شرافتمندانه معامله کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با sb به طور شرافتمندانه معامله کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید