1. honeyed words
حرف های شیرین
2. This is a wonderful wine - honeyed and rich without being remotely cloying.
[ترجمه گوگل]این یک شراب فوق العاده است - عسلی و غنی بدون اینکه از راه دور خیس شود
[ترجمه ترگمان]این یک شراب عالی است - در حالی که ثروتمند و ثروتمند است بدون این که از راه دور (از راه دور)جان سالم به در ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His gentle manner and honeyed tones reassured Andrew.
[ترجمه گوگل]رفتار ملایم و لحن های عسلی او باعث اطمینان اندرو شد
[ترجمه ترگمان]آهنگ ملایم و نرم و نرم او شاهزاده آندره را آرام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The walls are made of a honeyed stone.
[ترجمه گوگل]دیوارها از سنگ عسلی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] دیوارها از یه سنگ honeyed ساخته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Honeyed words may deceive people of some time, but they cannot stand the test of time and practice.
[ترجمه گوگل]کلمات عسلی ممکن است مردم را فریب دهند، اما نمی توانند آزمون زمان و تمرین را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات honeyed ممکن است مردم را فریب دهند، اما نمی توانند آزمون زمان و عمل را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She spoke in honeyed tones.
[ترجمه گوگل]او با لحن های عسلی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحن شیرین و شیرین حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I could smell the honeyed ripeness of melons and peaches.
[ترجمه گوگل]بوی رسیده بودن عسلی خربزه و هلو را حس می کردم
[ترجمه ترگمان]می توانستم رایحه عسلی و هلو و هلو را حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Miss Verrett sang in a honeyed, seductive tone.
[ترجمه گوگل]خانم ورت با لحن عسلی و اغوا کننده آواز خواند
[ترجمه ترگمان]خانم Verrett با صدای شیرین و اغوا کننده ای آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is reduced to wooing her with honeyed words on behalf of his handsome but tongue-tied young friend.
[ترجمه گوگل]او از طرف دوست جوان خوش تیپ اما زبان بسته خود او را با کلمات عسلی تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]او به خاطر این که با کلمات شیرین و شیرین از طرف دوست جوانش به او عشق می ورزد، او را تحت تاثیر قرار داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Oh, he remembered honeyed, frail evenings walking in the walled grounds of the orphanage.
[ترجمه گوگل]آه، او شب های عسلی و ضعیفی را به یاد آورد که در محوطه دیواری یتیم خانه قدم می زدند
[ترجمه ترگمان]اوه، به یاد شب هایی افتاد که در محوطه قلعه پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She pushed back the warm honeyed tendrils of her hair from her neck, allowing a tantalising breeze to fan her skin.
[ترجمه گوگل]او شاخه های عسلی گرم موهایش را از گردنش عقب زد و اجازه داد نسیمی وسوسه انگیز پوستش را باد کند
[ترجمه ترگمان]او حلقه های گرم و شیرین موی او را از گردنش عقب کشید و به یک باد آزار دهنده اجازه داد تا از پوست او خوشش بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We sniffed the honeyed air.
[ترجمه گوگل]هوای عسلی را استشمام کردیم
[ترجمه ترگمان]ما هوای شیرین و شیرین را بو کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their honeyed words are nothing but bait to hook the fish.
[ترجمه گوگل]سخنان عسلی آنها چیزی نیست جز طعمه ای برای قلاب زدن ماهی
[ترجمه ترگمان]کلمات شیرین آن ها چیزی جز طعمه برای قلاب کردن ماهی ها نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He did not bumble for the honeyed words of the landlord.
[ترجمه گوگل]او برای سخنان عسلی صاحبخانه غافل نشد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر کلمات شیرین of گوش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید