honeyed

/ˈhʌnɪd//ˈhʌnɪd/

معنی: عسلی
معانی دیگر: عسل مانند، شیرین، مهرآمیز، پر از عسل، عسل پوش، عسل دار، مهرآمیز honeyed words حرفهای شیرین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: endearing, flattering, or ingratiating; sugary.

- honeyed phrases
[ترجمه گوگل] عبارات عسلی
[ترجمه ترگمان] عبارات شیرین و شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: sweet and smooth; melodious; mellifluous.

- a honeyed soprano voice
[ترجمه گوگل] صدای سوپرانوی عسلی
[ترجمه ترگمان] صدای بلند بلند و شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: containing honey.

- honeyed cakes
[ترجمه گوگل] کیک های عسلی
[ترجمه ترگمان] کیک عسلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. honeyed words
حرف های شیرین

2. This is a wonderful wine - honeyed and rich without being remotely cloying.
[ترجمه گوگل]این یک شراب فوق العاده است - عسلی و غنی بدون اینکه از راه دور خیس شود
[ترجمه ترگمان]این یک شراب عالی است - در حالی که ثروتمند و ثروتمند است بدون این که از راه دور (از راه دور)جان سالم به در ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His gentle manner and honeyed tones reassured Andrew.
[ترجمه گوگل]رفتار ملایم و لحن های عسلی او باعث اطمینان اندرو شد
[ترجمه ترگمان]آهنگ ملایم و نرم و نرم او شاهزاده آندره را آرام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The walls are made of a honeyed stone.
[ترجمه گوگل]دیوارها از سنگ عسلی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] دیوارها از یه سنگ honeyed ساخته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Honeyed words may deceive people of some time, but they cannot stand the test of time and practice.
[ترجمه گوگل]کلمات عسلی ممکن است مردم را فریب دهند، اما نمی توانند آزمون زمان و تمرین را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات honeyed ممکن است مردم را فریب دهند، اما نمی توانند آزمون زمان و عمل را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She spoke in honeyed tones.
[ترجمه گوگل]او با لحن های عسلی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحن شیرین و شیرین حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I could smell the honeyed ripeness of melons and peaches.
[ترجمه گوگل]بوی رسیده بودن عسلی خربزه و هلو را حس می کردم
[ترجمه ترگمان]می توانستم رایحه عسلی و هلو و هلو را حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miss Verrett sang in a honeyed, seductive tone.
[ترجمه گوگل]خانم ورت با لحن عسلی و اغوا کننده آواز خواند
[ترجمه ترگمان]خانم Verrett با صدای شیرین و اغوا کننده ای آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is reduced to wooing her with honeyed words on behalf of his handsome but tongue-tied young friend.
[ترجمه گوگل]او از طرف دوست جوان خوش تیپ اما زبان بسته خود او را با کلمات عسلی تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]او به خاطر این که با کلمات شیرین و شیرین از طرف دوست جوانش به او عشق می ورزد، او را تحت تاثیر قرار داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Oh, he remembered honeyed, frail evenings walking in the walled grounds of the orphanage.
[ترجمه گوگل]آه، او شب های عسلی و ضعیفی را به یاد آورد که در محوطه دیواری یتیم خانه قدم می زدند
[ترجمه ترگمان]اوه، به یاد شب هایی افتاد که در محوطه قلعه پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She pushed back the warm honeyed tendrils of her hair from her neck, allowing a tantalising breeze to fan her skin.
[ترجمه گوگل]او شاخه های عسلی گرم موهایش را از گردنش عقب زد و اجازه داد نسیمی وسوسه انگیز پوستش را باد کند
[ترجمه ترگمان]او حلقه های گرم و شیرین موی او را از گردنش عقب کشید و به یک باد آزار دهنده اجازه داد تا از پوست او خوشش بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We sniffed the honeyed air.
[ترجمه گوگل]هوای عسلی را استشمام کردیم
[ترجمه ترگمان]ما هوای شیرین و شیرین را بو کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their honeyed words are nothing but bait to hook the fish.
[ترجمه گوگل]سخنان عسلی آنها چیزی نیست جز طعمه ای برای قلاب زدن ماهی
[ترجمه ترگمان]کلمات شیرین آن ها چیزی جز طعمه برای قلاب کردن ماهی ها نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He did not bumble for the honeyed words of the landlord.
[ترجمه گوگل]او برای سخنان عسلی صاحبخانه غافل نشد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر کلمات شیرین of گوش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عسلی (صفت)
yellow, mellifluous, mellifluent, honey-colored, honeyed, melliferous, honey-coloured, honey-like

انگلیسی به انگلیسی

• sweetened with honey; containing honey
if someone speaks honeyed words or speaks with a honeyed voice, what they say is soft and pleasant to listen to, although it is often untrue.

پیشنهاد کاربران

شهدپرور. [ ش َ پ َرْ وَ ] ( ن مف مرکب ) پرورده به عسل. هر چیز پرورده شده در عسل. || هر چیز خوشمزه و لذیذ. ( ناظم الاطباء ) .

بپرس