• (1)تعریف: a fine-textured whetstone used to sharpen knives, razors, and other cutting tools.
• (2)تعریف: a precision tool with an abrasive tip that rotates, used to enlarge holes.
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: hones, honing, honed
• (1)تعریف: to sharpen (a knife, razor, or the like) with or as if with a hone. • متضاد: blunt, dull • مشابه: grind
• (2)تعریف: to enlarge (a hole) with a hone.
• (3)تعریف: to make more effective or adept; perfect.
- He has honed his public speaking style and now sounds more confident.
[ترجمه پویا شفیعی] او سبک صحبت کردن در جمع خود را بهبود بخشیده است و اکنون با اعتماد به نفس بیشتری به نظر می رسد.
|
[ترجمه گوگل] او سبک صحبت کردن در جمع خود را بهبود بخشیده است و اکنون با اعتماد به نفس بیشتری به نظر می رسد [ترجمه ترگمان] او سبک سخنرانی عمومی خود را پیدا کرده و اکنون به نظر می رسد که اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He runs every day to hone his stamina.
[ترجمه somayyeh363] او هر روز برای ارتقا استقامت خود میدود.
|
[ترجمه گوگل]او هر روز می دود تا استقامت خود را تقویت کند [ترجمه ترگمان]اون هر روز راه میره که his رو پرورش بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In the absence of hone, most cuts are identifiable by the muscle structure.
[ترجمه گوگل]در غیاب هون، بیشتر بریدگی ها با ساختار عضلانی قابل شناسایی هستند [ترجمه ترگمان]در غیاب of، بیشتر بریدگی ها توسط ساختار ماهیچه ای تعیین می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Meanwhile, Arnold continued to hone his skill at mass production.
[ترجمه گوگل]در همین حال، آرنولد همچنان به تقویت مهارت خود در تولید انبوه ادامه داد [ترجمه ترگمان]در همین حال، آرنولد ادامه داد که مهارت خود را در تولید انبوه افزایش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Instead they hone their personal fighting skills and come in times of need to fight in small warrior bands.
[ترجمه گوگل]در عوض، مهارتهای جنگی شخصی خود را تقویت میکنند و در مواقع ضروری میآیند تا در گروههای کوچک جنگجو بجنگند [ترجمه ترگمان]به جای آن، مهارت های رزمی شخصی خود را تیز می کنند و در زمان نیاز به مبارزه با گروه های مبارز کوچک می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Soon the police hone in on him like hounds with snouts full of fear.
[ترجمه گوگل]به زودی پلیس مانند سگ های شکاری با پوزه های پر از ترس به او حمله می کند [ترجمه ترگمان]طولی نکشید که پلیس مانند سگان با snouts از ترس به او حمله کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The blade hone and the irregular shapes from the hip bone identify shoulder and sirloin cuts.
[ترجمه گوگل]تیغه تیغه و اشکال نامنظم از استخوان لگن، بریدگی شانه و کمربند را مشخص می کند [ترجمه ترگمان]تیغه چاقو تیز است و اشکال نامنظم استخوان های کفل، شانه و cuts را تشخیص می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The student has to hone his skills to develop the power and speed to push the material past that limit.
[ترجمه گوگل]دانشآموز باید مهارتهای خود را تقویت کند تا قدرت و سرعتی را برای پشت سر گذاشتن مطالب از آن حد افزایش دهد [ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید مهارت های خود را برای توسعه قدرت و سرعت بخشیدن به مواد قبل از این حد رشد داده باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This will improve your document while helping you hone your skills into professional quality.
[ترجمه گوگل]این سند شما را بهبود می بخشد و در عین حال به شما کمک می کند تا مهارت های خود را به کیفیت حرفه ای ارتقا دهید [ترجمه ترگمان]این کار سند شما را بهبود خواهد بخشید و در عین حال به شما کمک می کند مهارت ها را به کیفیت حرفه ای ارتقا دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The course is specifically designed to hone their skills to a professional level.
[ترجمه گوگل]این دوره به طور خاص برای ارتقاء مهارت های آنها به سطح حرفه ای طراحی شده است [ترجمه ترگمان]این درس به طور خاص برای ارتقا مهارت های خود به یک سطح حرفه ای طراحی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In another virtual program, novice therapists hone their skills with simulated soldiers, suffering from post-traumatic stress.
[ترجمه گوگل]در یک برنامه مجازی دیگر، درمانگران تازه کار مهارت های خود را با سربازان شبیه سازی شده، که از استرس پس از سانحه رنج می برند، تقویت می کنند [ترجمه ترگمان]در یک برنامه مجازی دیگر، روانپزشکان تازه کار، مهارت های خود را با سربازان شبیه سازی شده، که از استرس پس از حادثه رنج می برند، بهبود می بخشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They hone their skills in their everyday lives.
[ترجمه گوگل]آنها مهارت های خود را در زندگی روزمره خود تقویت می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها مهارت های خود را در زندگی روزمره خود ارتقا می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Once you hone your communication skills, you'll see results.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مهارت های ارتباطی خود را تقویت کردید، نتایج را خواهید دید [ترجمه ترگمان]به محض اینکه مهارت های ارتباطی رو تیز کنید نتیجه رو خواهید دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. C Conduct regular exercises to practise and hone counter - terrorism contingency plans.
[ترجمه گوگل]C تمرینات منظمی را برای تمرین و تقویت طرح های اضطراری ضد تروریسم انجام دهید [ترجمه ترگمان]ج برای تمرین و آموزش برنامه های احتمالی مقابله با تروریسم تمرینات منظم انجام دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thrift - point for future plot points, capital, hone their efforts!
[ترجمه گوگل]صرفه جویی - نقطه برای نقاط طرح آینده، سرمایه، تلاش خود را با سنگ تیز کردن! [ترجمه ترگمان]Thrift - نکته برای نکات مربوط به طرح آینده، پایتخت، و تقویت تلاش هایشان! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You have to hone your competitive edge to remain ahead of others.
[ترجمه گوگل]شما باید مزیت رقابتی خود را تقویت کنید تا از دیگران جلوتر بمانید [ترجمه ترگمان]شما باید لبه رقابتی خود را تیز کنید تا جلوتر از دیگران بمانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• stone for sharpening tools, whetstone sharpen the edge of a tool if you hone something such as a blade or a stone, you sharpen it. if you hone someone or something, you carefully prepare and develop them for a special purpose over a long period of time.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To improve or perfect something over time, especially skills or abilities 🤠 🔍 مترادف: Sharpen ✅ مثال: He honed his skills over years of practice and dedication.
boost, improve, . .
To improve or perfect something by making small adjustments or corrections. “Hone” is often used to describe the process of making something more efficient or effective. بهبود یا کامل کردن چیزی با انجام تنظیمات یا اصلاحات کوچک. ... [مشاهده متن کامل]
اغلب برای توصیف فرآیند کارآمدتر یا موثرتر کردن چیزی استفاده می شود. مثال؛ We need to hone our marketing strategy to reach our target audience. In a discussion about productivity, someone might suggest, “Honing your time management skills can help you accomplish more in less time. ” A writer might advise, “To be a better writer, you need to constantly hone your craft and refine your skills. ”
To improve something and make it very good Lisa honed her chess skills through hours and hours of practice تقویت کردن - بهتر کردن
برجسته کردن
استاد شدن خبره شدن پر کردن یعنی در مهارتی استاد شدن ( کار نیکو کردن از پر کردن است )
تقویت کردن بهبود بخشیدن
he was helping me hone my game داشت کمک میکرد بازی من بهتر بشه
تقویت کردن
●بهبود بخشیدن و بهتر کردن ( عملی که همین الان هم توش خوبی ) ● تیز کردن، صیقل دادن
تیز کردن ( تیغه ) ؛ بهتر کردن , ارتقاء دادن # He was carefully honing the curved blade # He runs every day to hone his stamina # They hone their skills in their everyday lives
روی چیزی صیقل کشیدن چیزی را صیقل کردن چیزی را صیقل دادن
تسلط بر کاری را افزایش دادن
تیز کردن اشیا، پروراندن استعداد Hone, the verb, literally means to sharpen with a hone, a whetstone used to sharpen cutting tools. Use hone to describe someone working hard, perfecting or sharpening skills, as in "She is honing her skills as an actress by working in community theater. "
نالیدن، فغان برآوردن
بهتر کردن صیقل دادن بهبود بخشیدن
شدت یافتن، تشدید شدن
در صورتی که با in بیاد معنی متمرکز شدن میده. Honing in a missile is honing in on its target موشکی که روی هدفش قفل کرده ( متمرکز شده ) یا میشه اینطور معنی کرد: موشکی که داره میره سمت هدفش