homunculus

/həˈmʌŋkjələs//həˈmʌŋkjələs/

معنی: کوتوله، ادمک، گور زاد، ادم خرد
معانی دیگر: مردک، مردچه، کوچک مرد، آدمک، آدمک مصنوعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: homunculi
مشتقات: homuncular (adj.)
• : تعریف: a little human or dwarf; midget.
مشابه: dwarf, manikin

جمله های نمونه

1. The homunculus seems to remember where to go in the stacks.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هومونکولوس به یاد دارد که در پشته ها کجا برود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد The به یاد داشته باشند که در کجا باید به انبار بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At one point we see a homunculus encased in a glass beaker, exactly like a test-tube baby.
[ترجمه گوگل]در یک نقطه ما یک هومونکولوس را می بینیم که در یک لیوان شیشه ای محصور شده است، دقیقاً مانند یک نوزاد لوله آزمایش
[ترجمه ترگمان]در یک نقطه، یک homunculus پوشیده شده در یک ظرف شیشه ای را می بینیم که دقیقا شبیه به یک کودک لوله تست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He posited the existence of an all-seeing homunculus that might do so—a homunculus that was almost instantly dubbed "Maxwell's demon".
[ترجمه گوگل]او وجود یک هومونکولوس همه‌چیز را مطرح کرد که ممکن است این کار را انجام دهد - هومونکولوس که تقریباً بلافاصله «دیو ماکسول» نامیده شد
[ترجمه ترگمان]او وجود یک کوتوله را فرض کرد که ممکن است این کار را بکند - یک کوتوله که تقریبا در آن واحد شیطان ماکسول نامیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Homunculus you sacrifice due to the second ability isn't limited to being a Homunculus token put into play by Puppet Conjurer.
[ترجمه گوگل]Homunculus که به دلیل توانایی دوم قربانی می‌کنید، محدود به یک توکن Homunculus نیست که توسط Puppet Conjurer وارد بازی می‌شود
[ترجمه ترگمان]قربانی کردن شما به خاطر توانایی دوم محدود به این نیست که یک نشانه homunculus به نمایش گذاشته شده توسط Puppet conjurer باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This outburst appears to have created the Homunculus Nebula, pictured above in a composite image from the Hubble Space Telescope taken last decade.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این فوران سحابی هومونکولوس را ایجاد کرده است که در تصویری ترکیبی از تلسکوپ فضایی هابل که در دهه گذشته گرفته شده است، در تصویر بالا دیده می شود
[ترجمه ترگمان]این فوران به نظر می رسد که سحابی homunculus را ایجاد کرده، که در بالا در تصویر مرکب از تلسکوپ فضایی هابل در دهه گذشته گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The face component of the classical somatosensory homunculus has long been thought to be oriented right-side up along the central sulcus of the human brain, the rest is upside down.
[ترجمه گوگل]مدت‌ها تصور می‌شد که مؤلفه صورت هومونکولوس حسی جسمی کلاسیک به سمت راست و در امتداد شیار مرکزی مغز انسان جهت‌گیری می‌کند، بقیه وارونه است
[ترجمه ترگمان]جز چهره بخش کلاسیک حسی تنی مدتهاست که تصور می شده است که در امتداد دیواره مرکزی مغز انسان متمایل است، بقیه وارونه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Folk psychology compelled us to search for the homunculus in the brain—a ghost in the machine—a mind somehow disconnected from the brain.
[ترجمه گوگل]روان‌شناسی عامیانه ما را وادار کرد که به جستجوی هومونکولوس در مغز بپردازیم - یک شبح در ماشین - ذهنی که به نوعی با مغز قطع شده است
[ترجمه ترگمان]روانشناسی محلی ما را وادار کرد تا در مغز - روح درون ماشین جستجو کنیم - روحی که به نحوی از مغز جدا شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The homunculus in Maxwell's original thought experiment could sort the molecules of air found in two connected boxes according to their velocities.
[ترجمه گوگل]هومونکولوس در آزمایش فکری اولیه ماکسول می‌تواند مولکول‌های هوای موجود در دو جعبه متصل را بر اساس سرعتشان دسته‌بندی کند
[ترجمه ترگمان]The در آزمایش تفکر اصلی ماکسول می تواند مولکول های هوا را در دو جعبه متصل با توجه به سرعت های آن ها دسته بندی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is often depicted as the "sensory homunculus", a distorted image of a man stretched across the brain(Sentence dictionary), with his genitals lying next to his feet ( click here).
[ترجمه گوگل]این اغلب به‌عنوان «هومنکلوس حسی» به تصویر کشیده می‌شود، تصویری تحریف شده از مردی که در سراسر مغز کشیده شده است (فرهنگ لغت جملات)، با اندام تناسلی‌اش در کنار پاهایش (اینجا را کلیک کنید)
[ترجمه ترگمان]این اغلب به عنوان \"homunculus حسی\" به تصویر کشیده می شود، تصویر تحریف شده از مردی که در سراسر مغز (فرهنگ لغت حکم)کشیده شده است، با آلت تناسلی اش کنار پایش قرار دارد (کلیک کنید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the beginning of your upkeep, sacrifice a Homunculus .
[ترجمه گوگل]در ابتدای نگهداری خود، یک Homunculus را قربانی کنید
[ترجمه ترگمان]در آغاز of، a را قربانی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Until recently, the position of female genitalia on the homunculus had only been guessed at.
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، موقعیت اندام تناسلی زن روی هومونکولوس فقط حدس زده می شد
[ترجمه ترگمان]تا این اواخر وضع آلت تناسلی زن روی کوتوله فقط حدس زده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the foundation of summarizing the research findings of the Homunculus nebula, we bring forward that the sticking point to solve this question is the initial condition.
[ترجمه گوگل]بر اساس جمع بندی یافته های تحقیقاتی سحابی هومونکولوس، ما این نکته را مطرح می کنیم که نقطه گیر حل این سوال شرط اولیه است
[ترجمه ترگمان]در زمینه خلاصه سازی یافته های تحقیق در مورد سحابی homunculus، ما به این نتیجه می رسیم که نقطه عطف برای حل این پرسش، شرط اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Before the discovery of the egg cell, many scientists believed that the head of each sperm cell contained a fully "preformed" little person ( homunculus ).
[ترجمه گوگل]قبل از کشف سلول تخمک، بسیاری از دانشمندان بر این باور بودند که سر هر سلول اسپرم حاوی یک فرد کوچک کاملاً "پیش‌ساز" (homunculus) است
[ترجمه ترگمان]پیش از کشف سلول تخم، بسیاری از دانشمندان معتقد بودند که سر هر سلول اسپرم شامل یک فرد کوچک \"preformed\" (homunculus)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Singer is right, he says, that there is no homunculus in the brain, making our decisions for us.
[ترجمه گوگل]حق با سینگر است، او می‌گوید که هیچ ماده‌ای در مغز وجود ندارد که ما را به جای ما تصمیم می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که سینگر حق دارد و می گوید که هیچ homunculus در مغز وجود ندارد و تصمیم های ما را برای ما گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. According to ancient ideas,inside the body of every man are not just little sperm swimming around, but each of those little things is a homunculus, a little person,a little,teeny,tiny person.
[ترجمه گوگل]بر اساس ایده های باستانی، درون بدن هر مردی فقط اسپرم های کوچکی در اطراف شنا نمی کنند، بلکه هر یک از این چیزهای کوچک یک انسان کوچک، یک انسان کوچک، یک فرد کوچک، نوجوان و کوچک است
[ترجمه ترگمان]با توجه به ایده های باستانی، درون بدن هر فرد فقط اسپرم اندکی وجود ندارد، اما هر یک از آن چیزهای کوچک یک homunculus، یک فرد کوچک، یک فرد کوچک، یک فرد کوچک و کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوتوله (اسم)
stub, gnome, atomy, dwarf, homunculus, grub

ادمک (اسم)
dummy, homunculus, robot, caricature, manikin

گورزاد (اسم)
gnome, homunculus

ادم خرد (اسم)
homunculus

تخصصی

[کامپیوتر] مدل بازگشتی نا محدود مغز .

انگلیسی به انگلیسی

• small human being; human fetus

پیشنهاد کاربران

بپرس