1. That is to say, it includes homophones and homophonic phrases.
[ترجمه گوگل]یعنی شامل هم آوازها و هم عبارات همفونیک می شود
[ترجمه ترگمان]یعنی عبارت است از عبارات homophones و homophonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Our examples have been confined to simple homophonic chords in which all the notes sound together.
[ترجمه گوگل]نمونه های ما محدود به آکوردهای هموفونیک ساده است که در آن همه نت ها با هم صدا می کنند
[ترجمه ترگمان]مثال های ما منحصر به chords ساده homophonic هستند که در آن تمام نت ها با هم به صدا در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In addition to the euphonic and homophonic words of animals, there are also false words of some other kinds in Liuzhou dialect.
[ترجمه گوگل]در گویش لیوژو علاوه بر واژههای آوافونیک و هم آواز حیوانات، کلمات نادرست از انواع دیگر نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر کلمات euphonic و homophonic حیوانات، کلمات غلط برخی دیگر نیز در گویش Liuzhou وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Homophonic hypertexts are of a function of puns and rhetorically featured with humor, novelty and brevity.
[ترجمه گوگل]فرامتن های هموفونیک تابعی از جناس هستند و به لحاظ بلاغی با طنز، تازگی و کوتاهی نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان]homophonic hypertexts تابعی از puns و rhetorically است که با طنز، تازگی و اختصار بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The homophonic of five FU WA name add exactly Peking is welcome you.
[ترجمه گوگل]همفونیک از پنج نام FU WA دقیقاً پکن به شما خوش آمد می گوید
[ترجمه ترگمان]نام \"homophonic of\" (FU WA)به تازگی اضافه شده است که پکن از شما استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. At present, homophonic transliteration has become a fashion in the translation of trademarks.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، نویسهنویسی همفونیک به یک مد در ترجمه علائم تجاری تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، homophonic transliteration تبدیل به یک مد در ترجمه علائم تجاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Advertisement homophonic idioms are widely used in commercial circles and have been attracted much attention from the society.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات هموفونیک تبلیغاتی به طور گسترده در محافل تجاری مورد استفاده قرار می گیرند و توجه زیادی را از جامعه به خود جلب کرده اند
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده ای در محافل تجاری مورد استفاده قرار می گیرند و توجه زیادی را نسبت به جامعه به خود جلب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Illuminating homophonic of my country oral speech sound is'corrupt official '.
[ترجمه گوگل]هموفونیک روشن کننده صدای گفتار شفاهی کشور من "رسمی فاسد" است
[ترجمه ترگمان]illuminating homophonic از سخنرانی شفاهی کشور من یک مقام فاسد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As the "St. Andrew" Pinyin a bit too long, so that management seek "St. Andrew" English name or homophonic (or moral good English too), thank you.
[ترجمه گوگل]به عنوان "سنت اندرو" پینیین کمی بیش از حد طولانی، به طوری که مدیریت به دنبال "سنت اندرو" نام انگلیسی یا هموفونیک (یا انگلیسی اخلاقی خوب نیز)، از شما متشکرم
[ترجمه ترگمان]همانطور که \"سنت اندرو\" کمی بیش از حد طولانی است، بنابراین مدیریت به دنبال \"سنت اندرو\" یا homophonic (یا انگلیسی خوب اخلاقی)است، متشکرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What is yellow, white dichromatic, symbol, rice said, "silver, cakes, " and "annual high" homophonic, meaning the people's life and work to improve each year.
[ترجمه گوگل]چه زرد، سفید دو رنگ، نماد، برنج گفت، "نقره، کیک،" و "سالانه بالا" هموفون، به معنای زندگی مردم و کار برای بهبود هر سال
[ترجمه ترگمان]رنگ زرد، سفید پوست سفید، نماد، برنج گفت: \"نقره، کیک\"، و \"homophonic سالانه\"، یعنی زندگی و کار مردم برای بهبود هر سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This paper probes into the translation of those figures of sound such as alliteration, metaplasm, word play, homophonic pun, etc.
[ترجمه گوگل]این مقاله به ترجمه آن اشکال صدا مانند آلتراسیون، متاپلاسم، بازی با کلمات، جناس همفونیک و غیره می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در ترجمه آن اشکال از صداها مانند alliteration، metaplasm، بازی کلمات، pun homophonic و غیره کاوش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Last time we said we had three kinds of texture in music which are: monophonic, homophonic and polyphonic.
[ترجمه گوگل]دفعه قبل گفتیم در موسیقی سه نوع بافت داریم که عبارتند از: تک صدایی، هموفونیک و چندصدایی
[ترجمه ترگمان]دفعه گذشته ما گفتیم سه نوع بافت در موسیقی داریم که عبارتند از: monophonic، homophonic و polyphonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Bach's musical innovations plumbed the depths and the outer limits of homophonic an polyphonic forms.
[ترجمه گوگل]نوآوری های موسیقایی باخ اعماق و محدودیت های بیرونی فرم های هموفونیک و چند صدایی را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]نوآوری های موسیقی باخ در عمق و محدوده بیرونی of یک شکل چند صدایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. High, cake, " euphony, "nine, a long time, " homophonic, are auspicious connotations meaning.
[ترجمه گوگل]بالا، کیک، "احساس"، "نه، مدت طولانی،" هموفونیک، معانی فرخنده به معنای
[ترجمه ترگمان]\"euphony\"، \"euphony\"، \"euphony\" نه، \"euphony\"، \"homophonic\"، معنای ضمنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید