homonymous


معنی: متشابه، هم صدا، همنام، دارای دو یا چند معنی مختلف
معانی دیگر: هم آوا

جمله های نمونه

1. Finally, based on the homonymous points, this paper has taken the indirect adjustment with conditions method to resolve the model and the analysis on errors is carried out.
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله بر اساس نقاط همنام، تعدیل غیرمستقیم با روش شرایط را برای حل مدل در نظر گرفته و تحلیل خطاها انجام شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، براساس نکات homonymous، این مقاله تنظیم غیرمستقیم را با روش شرایط برای حل مدل و تجزیه و تحلیل خطاهای انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. METHODS:According to current status of homonymous non-drug and drug, some key problems were discussed and analyzed, and some countermeasures were put forward.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: با توجه به وضعیت فعلی غیردارو و داروی همنام، برخی مشکلات کلیدی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برخی اقدامات متقابل ارائه شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: طبق وضعیت فعلی of غیر دارویی و دارو، برخی مشکلات کلیدی مورد بحث و تحلیل قرار گرفتند، و برخی از اقدامات متقابل مطرح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His opera "MACBETH", originated from the homonymous tragedy of Shakespeare, is the successful one in the early period of his creation.
[ترجمه گوگل]اپرای «مکبث» او که برگرفته از تراژدی همنام شکسپیر است، موفق‌ترین اپرای اوایل خلقت اوست
[ترجمه ترگمان]اپرای او \"MACBETH\"، برگرفته از تراژدی homonymous شکسپیر است که در ابتدای خلقت او موفق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The key homonymous word is generally one or two, but it(they) can express plenty of significance, especially the connotative ones.
[ترجمه گوگل]کلمه کلیدی همنام به طور کلی یک یا دو است، اما می تواند اهمیت زیادی را بیان کند، به ویژه موارد دلالتی
[ترجمه ترگمان]واژه homonymous به طور کلی یک یا دو است، اما آن (آن ها)می توانند اهمیت زیادی، به خصوص the را بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Homonymous phenomena are a comparatively common occurrence in terminology and are considered to be polysemic phenomena.
[ترجمه گوگل]پدیده های همنام یک اتفاق نسبتاً رایج در اصطلاح هستند و به عنوان پدیده های چند معنایی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]پدیده Homonymous یک رخداد نسبتا شایع در اصطلاحات است و به عنوان پدیده polysemic درنظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The album's best song is the homonymous one: a relaxing track, in which the band implants all those characteristics, that needs the listener to notice, being plain.
[ترجمه گوگل]بهترین آهنگ آلبوم همان آهنگ است: یک آهنگ آرامش‌بخش، که در آن گروه تمام ویژگی‌هایی را که باید شنونده متوجه شود، در آن قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بهترین آهنگ آلبوم شماره یک است: یک شیار نرم که در آن گروه تمام آن ویژگی ها را بر عهده دارد، که به شنونده نیاز دارد تا متوجه شود، ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chart Homonymous hemianopia of left side.
[ترجمه گوگل]نمودار همیانوپی همنام سمت چپ
[ترجمه ترگمان]نمودار Homonymous از سمت چپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Subsequently, the issuance of the homonymous drama caused a hot discussion in the and art circles.
[ترجمه گوگل]متعاقباً انتشار درام همنام بحث داغی را در محافل هنری و هنری ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]متعاقبا انتشار درام homonymous باعث بحث های داغ در محافل هنری و هنری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper introduces the judgement way of homonymous ends of three-phase windings about out of sync motor in cub modal, and analyses its principle .
[ترجمه گوگل]این مقاله روش قضاوت انتهای همنام سیم‌پیچ‌های سه فاز در مورد موتور خارج از همگام در cub modal را معرفی می‌کند و اصل آن را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، روش قضاوت در مورد دو سیم پیچ سه فاز را در مورد خارج از موتور همگام سازی در ماده گرک معرفی می کند و اصل آن را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Initial examination showed global aphasia, right homonymous hemianopia, right hemiplegia, and hemisensory loss.
[ترجمه گوگل]معاینه اولیه آفازی سراسری، همیانوپی همنام راست، همی پلژی راست و از دست دادن نیمه حسی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]بررسی های اولیه نشان داد که aphasia، global، hemianopia،،،، and hemisensory، loss loss،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We report a patient who developed a complete left homonymous hemianopia from mass effect of a solitary skull metastasis of hepatocellular carcinoma (HCC).
[ترجمه گوگل]ما یک بیمار را گزارش می‌کنیم که یک همیانوپی کاملاً همنام چپ از اثر توده‌ای متاستاز جمجمه منفرد سرطان کبد (HCC) ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]ما یک بیمار را گزارش می کنیم که یک ترک باقیمانده از اثر جمعی را از اثر بخشی از یک جمجمه محروم در carcinoma ایجاد کرده است (HCC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper deals with the semantic fuzziness of polysemous nouns, homonymous nouns, and singular and plural nouns.
[ترجمه گوگل]این مقاله به مبهم بودن معنایی اسم های چندمعنی، اسم های متجانس و اسم های مفرد و جمع می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با the معنایی اسم polysemous، اسم homonymous و اسامی مفرد و مفرد با هم سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The defect of visual field was detected in all patients, including completely homonymous hemianopsia (12 cases, 67%) and partly homonymous hemianopsia (5 cases, 28%).
[ترجمه گوگل]نقص میدان بینایی در همه بیماران از جمله همیانوپسی کاملاً همنام (12 مورد، 67 درصد) و همیانوپسی تا حدی همونیم (5 مورد، 28 درصد) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]عیب میدان دیداری در تمام بیماران از جمله homonymous hemianopsia (۱۲ مورد، ۶۷ %)و تا حدودی homonymous hemianopsia (۵ مورد، ۲۸ %)تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion HSN is a right cerebral hemisphere disease relating to cognitive impairment while homonymous hemianopia is the defect of visual field.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری HSN یک بیماری نیمکره راست مغز مربوط به اختلال شناختی است در حالی که همیانوپی همنام نقص میدان بینایی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری HSN یک بیماری نیم کره راست نیم کره راست مربوط به اختلال شناختی است در حالی که homonymous hemianopia نقص زمینه بصری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متشابه (صفت)
similar, alike, like, analogous, resembling, homologous, homonymous

هم صدا (صفت)
homonymous, assonant, homophonic, unisonant, unisonous

همنام (صفت)
homonymous

دارای دو یا چند معنی مختلف (صفت)
homonymous

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to homonyms; alike in spelling and pronunciation but different in meaning (of homonyms); having the same name as another person; having the same name as something else; ambiguous, equivocal

پیشنهاد کاربران

Homonymous refers to things that have the same name but are unrelated in meaning or origin. It is used to describe words or phrases that are spelled or pronounced the same but have different meanings.
...
[مشاهده متن کامل]

چیزهایی که نام یکسانی دارند اما از نظر معنا یا منشأ بی ارتباط هستند.
برای توصیف کلمات یا عباراتی استفاده می شود که املا یا تلفظ آنها یکسان است اما معانی متفاوتی دارند.
مثال؛
The words ‘bank’ ( financial institution ) and ‘bank’ ( river bank ) are homonymous.
In a discussion about language, one might explain, “Homonyms can often lead to confusion in communication. ”
A person discussing wordplay might say, “Puns often rely on the use of homonyms for comedic effect. ”

بپرس