homomorphism


هم شکلی، همدیسی، هم ریختی، (زیست شناسی) جور ریختی، همدیسی برونی (هم شکل ولی از نظر ساختمان داخلی و اصل و عملکرد متفاوت)، (گیاه شناسی) همانندی (از نظر شکل و اندازه) (homomorphy هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: homomorphic (adj.), homomorphous (adj.), homomorphy (n.)
• : تعریف: similarity or resemblance of size, form, or appearance.

تخصصی

[ریاضیات] هم شکلی، همسانی، هم ساختمانی، هم ریختی

پیشنهاد کاربران

homomorphism ( ریاضی )
واژه مصوب: همریختی
تعریف: تابعی از یک دستگاه جبری به دستگاهی جبری از همان نوع که عمل های جبری را حفظ می‏کند

بپرس