1. No significant homology could be detected between the human and marsupial proteins outside this motif.
[ترجمه گوگل]هیچ همسانی قابل توجهی بین پروتئین های انسانی و کیسه دار خارج از این موتیف قابل تشخیص نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ homology قابل توجهی بین پروتیین های انسان و marsupial خارج از این موتیف شناسایی نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. These items are all connected, and any of them may be used as analogies or homologies for each other.
[ترجمه گوگل]این موارد همه به هم متصل هستند و هر یک از آنها ممکن است به عنوان قیاس یا همسانی برای یکدیگر استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]این موارد همگی به هم متصل هستند، و هر کدام از آن ها ممکن است به عنوان قیاس استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Does the idea of homology apply only to morphological patterns, he asks, or can it be applied to developmental processes?
[ترجمه گوگل]او میپرسد، آیا ایده همسانی فقط در مورد الگوهای ریختشناختی کاربرد دارد یا میتوان آن را در فرآیندهای رشد به کار برد؟
[ترجمه ترگمان]او می پرسد: آیا ایده of فقط به الگوهای مورفولوژیکی اعمال می شود، یا می تواند برای فرآیندهای رشدی بکار رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. However, seven additional residues are shown to indicate class-specific homologies extending N-terminally to the POU domain.
[ترجمه گوگل]با این حال، هفت باقیمانده اضافی نشان داده شدهاند که همسانشناسی کلاس خاص را نشان میدهد که N-پایانه به دامنه POU گسترش مییابد
[ترجمه ترگمان]با این حال، نشان داده می شود که هفت باقی مانده اضافی نشان داده می شود که homologies های خاص رده بالای N - terminally تا دامنه pou را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The homology between two books were discovered.
6. The homology of SDIFN - α and goose 、 dog 、 cattle 、 horse and human is 9% 、 . . .
[ترجمه گوگل]همسانی SDIFN - α و غاز، سگ، گاو، اسب و انسان 9 درصد است
[ترجمه ترگمان]homology of - آلفا و غاز، سگ، گاو، اسب و انسان ۹ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bring homology functional disorder, constitution change and substance metabolism anomaly, appearing a vary of pathologic alleosis and bedside symptom .
[ترجمه گوگل]اختلال عملکردی همسانی، تغییر ساختار و ناهنجاری متابولیسم مواد را به همراه داشته باشد، که آلئوزیس پاتولوژیک و علائم کنار تخت ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]به دنبال اختلال عملکردی، تغییر قانون اساسی و ناهنجاری metabolism مواد، ظاهر متفاوتی از alleosis pathologic و علامت کنار بس تر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is 35% homology between the amino acid residue of the Ang and RNase and their similar spatial structure can both combine with RI as ligand.
[ترجمه گوگل]35% همسانی بین باقی مانده اسید آمینه Ang و RNase وجود دارد و ساختار فضایی مشابه آنها می تواند هر دو با RI به عنوان لیگاند ترکیب شود
[ترجمه ترگمان]۳۵ % homology بین باقی مانده اسید آمینه of و RNase H وجود دارد و ساختار فضایی مشابه آن ها هم می تواند با RI به عنوان یک لیگاند ترکیب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Results of homology analysis revealed that the TBb cDNA sequence shared 90% homology with the major allergenic storage protein and legumin-like protein of common buckwheat.
[ترجمه گوگل]نتایج آنالیز همسانی نشان داد که توالی cDNA TBb 90 درصد با پروتئین ذخیرهسازی آلرژیزا اصلی و پروتئین شبه حبوبات گندم سیاه مشترک است
[ترجمه ترگمان]نتایج تجزیه و تحلیل homology نشان داد که توالی TBb TBb ۹۰ درصد homology با پروتئین ذخیره اصلی allergenic و پروتئین legumin - مانند گندم مشترک گندم مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This paper defines homology monomorphism, homology epimorphism, homology regular morphism in the category of topological spaces with point by using homology functor.
[ترجمه گوگل]این مقاله با استفاده از تابع همسانی، تک شکلی همسانی، اپیمورفیسم همسانی، مورفیسم منظم همسانی را در دسته فضاهای توپولوژیکی با نقطه تعریف میکند
[ترجمه ترگمان]این مقاله homology monomorphism، epimorphism homology، homology regular منظم در دسته فضاهای توپولوژیک با استفاده از homology functor را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Non-structure protein (NS of bluetongue virus demonstrates high homology in its different serotypes and this can be base for group-specific detection.
[ترجمه گوگل]پروتئین غیر ساختاری (NS ویروس زبان آبی همسانی بالایی را در سروتیپ های مختلف خود نشان می دهد و این می تواند پایه ای برای تشخیص گروهی خاص باشد
[ترجمه ترگمان]پروتئین Non (NS از ویروس bluetongue، homology بالایی را در serotypes مختلف خود نشان می دهد و این می تواند برای تشخیص خاص گروهی پایه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Comparative analysis of the weighting function proves the homology and unitarity between the common frequency three point method and the proposed method.
[ترجمه گوگل]تحلیل مقایسه ای تابع وزن دهی، همسانی و یکسانی بین روش سه نقطه ای فرکانس مشترک و روش پیشنهادی را اثبات می کند
[ترجمه ترگمان]آنالیز مقایسه ای عملکرد وزن دهی، the و unitarity بین روش سه نقطه ای مشترک و روش پیشنهادی را اثبات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. By homology search, numbers of pseudogene sequences in genomic DNA can be collected.
[ترجمه گوگل]با جستجوی همسانی، می توان تعدادی از توالی های شبه ژن در DNA ژنومی را جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]با جستجوی homology، تعداد توالی های pseudogene در DNA ژنومی را می توان جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Reovirus includes 3 serotypes. Homology of proteins encoded by S1 genome segment was less than 26% between serotypes, while that of viral proteins encoded by other 9 segments was all more than 86%.
[ترجمه گوگل]Reovirus شامل 3 سروتیپ است همولوژی پروتئین های کدگذاری شده توسط بخش ژنوم S1 بین سروتیپ ها کمتر از 26 درصد بود، در حالی که پروتئین های ویروسی کدگذاری شده توسط 9 بخش دیگر همه بیش از 86 درصد بود
[ترجمه ترگمان]Reovirus شامل ۳ serotypes است تعداد proteins کد شده توسط بخش ژنوم S۱ کم تر از ۲۶ % بین serotypes بود، در حالی که پروتیین ویروسی کد گذاری شده توسط سایر بخش های ۹ % بیش از ۸۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید