homologize

هم ساخت کردن یا شدن، همتا کردن یا شدن، هم جور کردن یا شدن، همسان شدن یا کردن، برابر شدن با، مطابق شدن، متشابه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )

حالات: homologizes, homologizing, homologized

• : تعریف: to cause or demonstrate to be homologous.

فعل ناگذر ( intransitive verb )

مشتقات: homologizer (n.)

• : تعریف: to correspond in structure, character, or function; be homologous.

• make analogous; be analogous, be similar in function (also homologise)

پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید