homogenous

/həˈmɑːdʒənəs//həˈmɑːdʒənəs/

(دارای ساختمان همانند به واسطه ی هم تباری) جورزاد، همگن زاد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: homogeny (n.)
• : تعریف: having a similar structure because of developing from the same origin.

جمله های نمونه

1. During the last decade new hydrosilylation catalysts, predominantly homogenous and heterogenous transition metal complexes have been developed.
[ترجمه گوگل]در طول دهه گذشته، کاتالیزورهای هیدروسیلیلاسیون جدید، مجتمع‌های فلزات واسطه عمدتاً همگن و ناهمگن توسعه یافته‌اند
[ترجمه ترگمان]در طول یک دهه گذشته، کاتالیست های hydrosilylation جدید، عمدتا همگن و heterogenous، توسعه یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sediment incipience in homogenous turbulence generated by oscillating grids is studied in this paper.
[ترجمه گوگل]شروع رسوب در تلاطم همگن تولید شده توسط شبکه های نوسانی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رسوب رسوب در آشفتگی همگن ایجادشده توسط شبکه های نوسان دار در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dynamic behaviours of homogenous materials, such as quartz, calcite and wolframite in grinding mills are examined.
[ترجمه گوگل]رفتارهای دینامیکی مواد همگن، مانند کوارتز، کلسیت و ولفرامیت در آسیاب‌های آسیاب مورد بررسی قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]رفتار دینامیکی مواد همگن، مانند کوارتز، کلسیت و wolframite در کارخانه های آسیاب شده مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These filters are manufactured with homogenous glass fibers with or without binder.
[ترجمه گوگل]این فیلترها با الیاف شیشه ای همگن با یا بدون بایندر تولید می شوند
[ترجمه ترگمان]این فیلترها با الیاف شیشه ای همگن و بدون کلاسور ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Using homogenous balance method transformationequation and its derived equation are obtained.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش تعادل همگن معادله تبدیل و معادله مشتق شده از آن به دست می آید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش تعادل همگن، معادله مشتق آن بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the background of international and homogenous garment industry.
[ترجمه گوگل]در پس زمینه صنعت پوشاک بین المللی و همگن
[ترجمه ترگمان]در زمینه صنعت پوشاک بین المللی و همگن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It consists of the following layers: the upper homogenous layer, with uneven external and internal surfaces, the intermediate homogenous layer, the alveolate layer, and the lower homogenous one.
[ترجمه گوگل]از لایه های زیر تشکیل شده است: لایه همگن فوقانی با سطوح خارجی و داخلی ناهموار، لایه همگن میانی، لایه آلوئول و لایه همگن تحتانی
[ترجمه ترگمان]این لایه از لایه های زیر تشکیل شده است: لایه همگن بالا با سطوح خارجی و خارجی ناهموار، لایه همگن میانی، لایه alveolate و یک لایه همگن کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Strong homogenous arterial enhancement was found in 9 of 5( 16 % ) patients.
[ترجمه گوگل]تقویت شریانی همگن قوی در 9 نفر از 5 بیمار (16 درصد) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]افزایش شریانی همگن در ۹ (۱۶ %)بیماران یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Echography demonstrated rupture of the calycealfornix with perirenal homogenous fluid accumulation.
[ترجمه گوگل]اکوگرافی پارگی calycealfornix با تجمع مایع همگن اطراف کلیه را نشان داد
[ترجمه ترگمان]Echography گسیختگی of را با تجمع مایع همگن نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Berlusconi's present government is far more homogenous.
[ترجمه گوگل]دولت فعلی آقای برلوسکونی بسیار همگن تر است
[ترجمه ترگمان]دولت فعلی آقای برلوسکونی بسیار more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The catalysts include homogenous acids bases and solid acidsbases.
[ترجمه گوگل]کاتالیزورها شامل بازهای اسیدی همگن و بازهای اسید جامد هستند
[ترجمه ترگمان]این کاتالیزورها شامل bases همگن و acidsbases جامد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The homogenous charge and compression ignition engine can red uc e and even realize no particulate emissions due to its mix air to be pre-mixed.
[ترجمه گوگل]موتور احتراق تراکمی و شارژ همگن می‌تواند به دلیل مخلوط شدن هوای پیش‌آمیز، جریان را قرمز کند و حتی متوجه عدم انتشار ذرات شود
[ترجمه ترگمان]شارژ همگن و موتور اشتعال تراکمی می تواند u را قرمز کرده و حتی انتشار ذرات معلق به علت اختلاط آن را قبل از ترکیب تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Secondly, homogenous Markov chain is applied to modeling the nodal flow series, and the universal set of the nodal flow simulated series is gained.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، زنجیره مارکوف همگن برای مدل‌سازی سری جریان گرهی اعمال می‌شود و مجموعه جهانی سری شبیه‌سازی شده جریان گره به دست می‌آید
[ترجمه ترگمان]دوم، از زنجیره مارکف همگن برای مدل سازی مجموعه بازی های گرهی استفاده می شود و مجموعه جهانی از سری nodal شبیه سازی شده به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shell GTL Fuel is a homogenous synthetic fuel with virtually no sulphur and aromatics, and a high cetane level which improves fuel combustibility.
[ترجمه گوگل]Shell GTL Fuel یک سوخت مصنوعی همگن است که عملاً بدون گوگرد و مواد آروماتیک و سطح ستان بالایی است که احتراق سوخت را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]سوخت (جی تی آل)یک سوخت ترکیبی همگن با تقریبا هیچ گوگرد و آروماتیک، و سطح بالای cetane است که سوخت سوخت را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Naughty: You send out pre - engraved, homogenous company holiday cards with nary a signature.
[ترجمه گوگل]Naughty: شما کارت های تعطیلات شرکتی از قبل حکاکی شده و همگن را با امضای ناری ارسال می کنید
[ترجمه ترگمان]ای شیطان: شما کارت های تعطیلات شرکت homogenous را با nary a ارسال می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خاک شناسی] همگن

انگلیسی به انگلیسی

• similar, of similar nature, having like characteristics
homogenous means the same as homogeneous.

پیشنهاد کاربران

1. متجانس. یک دست. همگن 2. شبیه. همانند. یکسان.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : homogenize
✅️ اسم ( noun ) : homogeneity / homogenization
✅️ صفت ( adjective ) : homogenous / homogenized
✅️ قید ( adverb ) : homogenously
همگن
یکدست، یکنواخت، هماهنگ، یکپارچه

بپرس