homogenized

جمله های نمونه

1. The two liquids homogenized in the blender.
[ترجمه گوگل]این دو مایع در مخلوط کن همگن شدند
[ترجمه ترگمان] دوتا مایعات توی مخلوط کن مونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The industrial trades are now being homogenized, and it is a general trend.
[ترجمه گوگل]تجارت صنعتی در حال حاضر در حال همگن شدن است و این یک روند عمومی است
[ترجمه ترگمان]شرکت های صنعتی در حال حاضر با یکدیگر متحد شده اند و این یک گرایش کلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The personnel of the state apparatus have become homogenized into a distinct social group whose backgrounds have become increasingly similar.
[ترجمه گوگل]پرسنل دستگاه دولتی به یک گروه اجتماعی متمایز تبدیل شده اند که پیشینه آن به طور فزاینده ای مشابه شده است
[ترجمه ترگمان]پرسنل دستگاه دولتی با یک گروه اجتماعی متمایز هماهنگ شده اند که پیشینه آن ها به طور فزاینده ای شبیه هم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Homogenized milk has been mechanically treated to break fat globules into minute particles and disperse them throughout the milk.
[ترجمه گوگل]شیر هموژن شده به صورت مکانیکی پردازش شده است تا گلبول های چربی را به ذرات ریز بشکند و در سراسر شیر پراکنده کند
[ترجمه ترگمان]شیر homogenized به صورت مکانیکی گلبول های چربی را به ذرات دقیقه تبدیل می کند و آن ها را در طول شیر پراکنده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The American landscape is being homogenized by malls and fast-food restaurants.
[ترجمه گوگل]چشم انداز آمریکا توسط مراکز خرید و رستوران های فست فود یکسان می شود
[ترجمه ترگمان]چشم انداز آمریکا با مراکز خرید و رستوران های فست فود ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Evaporated milk is sterilized homogenized milk that has been reduced in volume by about 60 percent loss of water.
[ترجمه گوگل]شیر تبخیر شده شیر هموژن استریل شده است که حجم آن حدود 60 درصد از دست دادن آب کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]شیر evaporated با شیر خشک استریل استریل می شود که در حجم با حدود ۶۰ درصد از دست دادن آب کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In effect, the networks became homogenized as anchors and reporters switched call letters.
[ترجمه گوگل]در واقع، با تعویض گویندگان و خبرنگاران، شبکه ها همگن شدند
[ترجمه ترگمان]در واقع، شبکه ها به عنوان anchors و گزارشگران به حروف فراخوانی تغییر داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everything sized up, homogenized and evaluated before you even see it.
[ترجمه گوگل]همه چیز اندازه، همگن شده و حتی قبل از اینکه شما آن را ببینید ارزیابی شده است
[ترجمه ترگمان]همه چیز به اندازه قبل از اینکه شما حتی آن را ببینید، ارزیابی و ارزیابی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Portions of this homogenized sample are taken for the various analyses desired.
[ترجمه گوگل]بخش هایی از این نمونه همگن شده برای آنالیزهای مختلف مورد نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]Portions این نمونه همگن برای تجزیه و تحلیل های مختلف مورد نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The soil sample was dried, ground, homogenized and packed.
[ترجمه گوگل]نمونه خاک خشک، آسیاب، همگن و بسته بندی شد
[ترجمه ترگمان]نمونه خاک خشک، یکدست، یکدست و متراکم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dried sample is crushed and homogenized, and stored in a jar.
[ترجمه گوگل]نمونه خشک شده خرد شده و همگن می شود و در شیشه نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]نمونه خشک درهم و یکدست است و در یک شیشه ذخیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Milk is usually homogenized, forced under high pressure through small openings to distribute the fat evenly.
[ترجمه گوگل]شیر معمولاً همگن می‌شود و تحت فشار بالا از سوراخ‌های کوچک عبور می‌کند تا چربی به طور یکنواخت توزیع شود
[ترجمه ترگمان]شیر معمولا با فشار بالا از طریق openings کوچک برای توزیع یک سان چربی، تحت فشار بالا قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Usually the sample homogenized, tested, and then discarded.
[ترجمه گوگل]معمولاً نمونه همگن می شود، آزمایش می شود و سپس دور ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]معمولا نمونه homogenized، تست شده، و سپس دور انداخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The mixture is homogenized in a ball mill for minutes.
[ترجمه گوگل]مخلوط به مدت چند دقیقه در آسیاب گلوله ای همگن می شود
[ترجمه ترگمان]این مخلوط برای چند دقیقه در یک آسیاب توپی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• made homogeneous; formed by blending dissimilar elements; (about milik) has been processed so that the cream is mixed into the other elements of the liquid (also homogenised)
homogenized milk has had the cream on top of it broken up so that the cream and milk are evenly mixed.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : homogenize
✅️ اسم ( noun ) : homogeneity / homogenization
✅️ صفت ( adjective ) : homogeneous / homogenized
✅️ قید ( adverb ) : homogeneously
homogenized ( شیمی )
واژه مصوب: همگن‏شده
تعریف: ویژگی ماده‏ای که بافت و ترکیبات آن یکنواخت شده باشد
Corporations have a crucial influence on the global spread of a homogenized culture
شرکت ها تأثیری حیاتی/عمده دارند روی گسترش یک فرهنگ همگن شده

شیری که خامه با آن ترکیب شده ( که دیگر جدا نمیشود )

بپرس