homo

/ˈhomoʊ//ˈhəʊməʊ/

معنی: آدم، انسان
معانی دیگر: پیشوند : هم -، برابر، همان، جور [homograph]، (زیست شناسی) جنس انسان (تیره ی hominidae که شامل انسان کنونی homo sapiens و انسان های نابود مانند homo erectus و homo habilis و غیره می شود)، مخفف : (خودمانی - تحقیر آمیز) همجنس باز (homosexual)، جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمار میروند، ادم

بررسی کلمه

جمله های نمونه

1. What distinguishes homo sapiens from every other living creature is the mind.
[ترجمه گوگل]چیزی که هومو ساپینس را از همه موجودات زنده متمایز می کند، ذهن است
[ترجمه ترگمان]چیزی که بشریت را از هر موجود زنده متمایز می کند ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The appearance of anatomically modern Homo sapiens is a hotly debated issue in paleoanthropology.
[ترجمه گوگل]ظهور هومو ساپینس های مدرن از نظر آناتومی یک موضوع بحث برانگیز در دیرینه انسان شناسی است
[ترجمه ترگمان]ظهور انسان های امروزی، به شدت مورد بحث و بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neanderthal features began to emerge from Homo heidelbergensis just before 500, 000 years ago.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های نئاندرتال از انسان هایدلبرگنسیس درست قبل از 500000 سال پیش شروع به ظهور کردند
[ترجمه ترگمان]انسان های غار نشین، درست قبل از ۵۰۰ هزار سال پیش، شروع به پدیدار شدن از انسان های غار نشین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In addition, fossil Homo sapiens from the sediment provides a new data of palaeoanthropology for studying Lower Middle Yangtze River.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، فسیل انسان خردمند از رسوبات، داده های جدیدی از دیرین انسان شناسی را برای مطالعه رودخانه یانگ تسه میانه پایین ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، فسیل انسان از رسوب، داده های جدیدی از palaeoanthropology را برای مطالعه رودخانه Lower Yangtze فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was clearly the work of Homo Habilis, our tool-making ancestor.
[ترجمه گوگل]این به وضوح کار هومو هابیلیس، جد ابزارسازی ما بود
[ترجمه ترگمان]این به وضوح کار انسان Habilis بود، جد tool
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Early Homo femora have larger heads and broader necks compared to early hominins.
[ترجمه گوگل]هومو فموراهای اولیه در مقایسه با هومینین های اولیه، سرهای بزرگتر و گردن پهن تری دارند
[ترجمه ترگمان]انسان های اولیه در مقایسه با hominins اولیه دارای سره ای بزرگ تر و گردن وسیع تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ursus and Homo were fast friends.
[ترجمه گوگل]اورسوس و همو دوستان سریعی بودند
[ترجمه ترگمان]Ursus و انسان های امروزی دوست سریعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Homo hair - follicle transplantation of hairs, eyebrows and pubes for 14 patients was performed successfully.
[ترجمه گوگل]پیوند همو مو - فولیکول مو، ابرو و ناب برای 14 بیمار با موفقیت انجام شد
[ترجمه ترگمان]پیوند مو - follicle موها، ابروها و pubes برای ۱۴ بیمار با موفقیت انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are Homo sapiens, a gaggle of bird-watchers, scientists, and photographers; they are Grus japonensis, the rare and celebrated red-crowned crane.
[ترجمه گوگل]ما انسان‌های خردمند، جمعی از پرنده‌نگاران، دانشمندان و عکاسان هستیم آنها Grus japonensis، جرثقیل نادر و مشهور تاج قرمز هستند
[ترجمه ترگمان]ما انسان های هوشمند، یک دسته پرنده - تماشاگران، دانشمندان، و عکاسان هستیم؛ آن ها Grus japonensis، the نادر و مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her son calls and tells her he's a homo, and what does she do?
[ترجمه گوگل]پسرش زنگ می‌زند و به او می‌گوید که همو است، و او چه کار می‌کند؟
[ترجمه ترگمان]پسرش به او تلفن می زند و می گوید که او یک همجنس باز است و او چه می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Were these the bones of ancestors of modern Homo sapiens?
[ترجمه گوگل]آیا اینها استخوان های اجداد انسان های مدرن انسان خردمند بودند؟
[ترجمه ترگمان]آیا اینها استخوان های اجداد انسان های امروزی هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Homo habilis appeared about 5 million years ago, and is thought to be the first human.
[ترجمه گوگل]هومو هابیلیس حدود 5 میلیون سال پیش ظاهر شد و گمان می رود اولین انسان باشد
[ترجمه ترگمان]هومو habilis حدود ۵ میلیون سال پیش ظاهر شد و تصور می شود اولین انسان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The study says the 800, 000-year-old Homo antecessor bones could indicate the most "ancient cultural cannibalism . . . known until now. "
[ترجمه گوگل]این مطالعه می‌گوید که استخوان‌های قدیم هومو 800 هزار ساله می‌تواند نشان‌دهنده «کهن‌ترین آدم‌خواری فرهنگی شناخته‌شده تا کنون» باشد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه می گوید که استخوان ۸۰۰ ساله هومو antecessor می تواند نشان دهنده \"cannibalism فرهنگی باستانی\" که تا به حال شناخته شده است را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We gradually evolved from homo erectus.
[ترجمه گوگل]ما به تدریج از هومو ارکتوس تکامل یافتیم
[ترجمه ترگمان]ما به تدریج از هومو ارکتوس شروع به رشد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آدم (اسم)
adam, man, person, one, fellow, bloke, cove, gink, homo

انسان (اسم)
man, mortal, homo

تخصصی

[شیمی] Highest Occupies Molecular Orbital بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
[ریاضیات] پیشوندی به معنی همجنس، نظر، مانند، هم

انگلیسی به انگلیسی

• genus comprised of human beings
(slang) homosexual (offensive)
same, similar (greek)

پیشنهاد کاربران

از نظر ریشه شناسی به معنای یکی/مانند هست.
مثال:
homologousThings that are homologous are similar in structure, function, or value; these qualities may suggest or indicate a common ancestor or origin.
...
[مشاهده متن کامل]

homogeneousThe word homogeneous is used to describe a group that has members or parts which are similar or are all of the same type.
anomalyIf something is an anomaly, it is different from what is usual or expected; hence, it is highly noticeable.
homeostasis ( physiology ) metabolic equilibrium actively maintained by several complex biological mechanisms that operate via the autonomic nervous system to offset disrupting changes
homogeneitythe quality of being similar or comparable in kind or nature
homogenizecause to become equal or homogeneous as by mixing
homonymtwo words are homonyms if they are pronounced or spelled the same way but have different meanings
homophonetwo words are homophones if they are pronounced the same way but differ in meaning or spelling or both ( e. g. bare and bear )
homosexualsexually attracted to members of your own sex

Antonym : heter , hetero
Homo : همجنس - یکجور
Hetero : جنس مخالف
a very offensive word for a homosexual
کونی
=hom
نشات گرفته از یک گونه
انسان ( سرده )
انسان ( نام علمی: Homo ) سرده ای از خانوادهٔ کپی های بزرگ ( انسان سایان ) است.
برخی از گونه های سردۀ انسان از قرار زیر است:
انسان ماهر
انسان کارورز
انسان سازنده
...
[مشاهده متن کامل]

انسان راست قامت
انسان دومانیسی
انسان رودولفی
انسان هایدلبرگی
انسان نئاندرتال
انسان خردمند: آدمی امروزی ( modern human )
همهٔ این گونه ها به جز انسان خردمند منقرض شده اند.

معنی" هم" میده. . مث هوموسکشوال. . homosexual. . ینی همجنسگرا. .
پیشوند homo در زبانهای اروپایی با پیشوند ( هم ) در زبان پارسی از یک بن و ریشه می باشد.
نمونه: homologous=همسان، همانند
homomorphism=همریختی ( در جبر و ریاضی )

بپرس