1. Add the hominy and cook 10 minutes, stirring occasionally.
[ترجمه گوگل]هومینی را اضافه کنید و 10 دقیقه بپزید و هر از گاهی هم بزنید
[ترجمه ترگمان]the را اضافه کنید و ۱۰ دقیقه بپزید و گاهی هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For example, the very term "Indian corn" that the Englishmen used indicated a debt to the natives, as do the Indian-derived names for corn dishes such as com "pone", "hominy", and "succotash".
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، خود اصطلاح "ذرت هندی" که انگلیسی ها استفاده می کردند نشان دهنده بدهی به بومیان بود، همانطور که نام های مشتق شده هندی برای غذاهای ذرت مانند com "pone"، "hominy" و "succotash" نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، واژه \"ذرت هندی\" که انگلیسی ها از آن استفاده می کردند بدهی به بومیان بود، چرا که اسم های مشتق از هند برای غذاهای ذرت مانند \"pone\"، \"hominy\"، و \"succotash\" استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. " that the Englishmen used indicated a debt to the natives, as do the Indian -derived names for corn dishes such as com "pone", "hominy", and "succotash".
[ترجمه گوگل]" که انگلیسی ها استفاده می کردند نشان دهنده بدهی به بومیان بود، همانطور که نام های مشتق شده از هند برای غذاهای ذرت مانند com "pone"، "hominy" و "succotash" وجود دارد
[ترجمه ترگمان]\"که انگلیسی ها از آن استفاده کردند بدهی خود را به بومیان نشان دادند، چرا که نام های برگرفته از هند برای غذاهای ذرت مانند\" pone \"،\" hominy \"، و\" succotash \" وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sometimes she would make a kettle of lye hominy, and this would last, with scarcely anything else, for an entire week.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او یک کتری از لیمو هومینی درست می کرد، و این کار، به ندرت، تا یک هفته تمام طول می کشید
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها یک ک تری مانند آرد ذرت درست می کرد و این کار تا یک هفته دیگر به ندرت اتفاق می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Grits are dried ground hominy or corn for anyone not in the loop. You mix it with boiling water and the grits becomes a porridge.
[ترجمه گوگل]بلغورها برای هر کسی که در حلقه نیست، هومنی یا ذرت خشک شده است آن را با آب در حال جوش مخلوط می کنید و بلغورها به صورت فرنی در می آید
[ترجمه ترگمان]آرد ذرت و ذرت را برای هر کسی که در حلقه نیست، خشک می کند تو با آب جوش آن را مخلوط می کنی و the آش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Catledge inserted the more rustic touches, a kind of hominy style that gave their writing a colloquial flavor.
[ترجمه گوگل]کتلیج از لمس های روستایی تر استفاده کرد، نوعی سبک هومینی که به نوشتار آنها طعم محاوره ای می بخشید
[ترجمه ترگمان]Catledge کاره ای روستایی بیشتری را وارد کرد، نوعی سبک hominy که a محاوره ای را به آن ها می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wade was quieter than usual and did not set up his every morning complaint against the hominy that he so disliked.
[ترجمه گوگل]وید ساکت تر از حد معمول بود و هر روز صبح شکایت خود را علیه هومنی که خیلی دوست نداشت، مطرح نمی کرد
[ترجمه ترگمان]وید از همیشه آرام تر شده بود و هر روز صبح شکایت می کرد که از آرد ذرت خوشش نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So Scarlett sent Prissy down to warm up the breakfast hominy and feed him.
[ترجمه گوگل]بنابراین اسکارلت پریسی را فرستاد تا صبحانه را گرم کند و به او غذا بدهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین اسکارلت پریسی را فرستاد تا صبحانه آرد ذرت را گرم کند و به او غذا بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Soft bread made of cornmeal and sometimes rice or hominy ; must be served with a spoon.
[ترجمه گوگل]نان نرم از آرد ذرت و گاهی برنج یا هومینی ; باید با قاشق سرو شود
[ترجمه ترگمان]نان نرم ساخته شده از cornmeal و گاهی برنج یا hominy را باید با یک قاشق پذیرایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Seeing the limited choices, I went feral, grabbing dented cans of unknown provenance — surely this hominy will come in handy!
[ترجمه گوگل]با دیدن انتخابهای محدود، وحشی شدم و قوطیهای دندانهدار با منشأ ناشناخته را گرفتم - مطمئناً این انسان دوستی مفید خواهد بود!
[ترجمه ترگمان]با دیدن انتخاب های محدود، من وحشی شدم، و قوطی های خالی از منشا ناشناخته را برداشتم - مطمئنا این hominy دم دست خواهد بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید