homiletic

/ˌhɑːməˈletɪk//ˌhɒmɪˈletɪk/

وابسته به موعظه، موعظه ای، پندواره ای، اندرزین، اندرز گونه، روضه مانند (homiletical هم می گویند)

جمله های نمونه

1. The homiletic nod toward the interconnection of general education and research is commonplace.
[ترجمه گوگل]اشاره به ارتباط متقابل آموزش و پژوهش عمومی امری عادی است
[ترجمه ترگمان]The به سوی اتصال کلی آموزش عمومی و تحقیقات اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The variety show begins without anything homiletic, nor with any graceful shells.
[ترجمه گوگل]نمایش واریته بدون هیچ چیز مومنانه و یا با هیچ پوسته برازنده ای آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]سیرک سیار بدون هیچ چیز دیگری شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Televised documentary derives from movies, the early homiletic works became a tool for framer to realize their propaganda purpose.
[ترجمه گوگل]مستندهای تلویزیونی برگرفته از فیلم‌ها، آثار هومیلیتیک اولیه ابزاری برای قاب‌بازها شد تا هدف تبلیغاتی خود را محقق کند
[ترجمه ترگمان]مستند Televised از فیلم ها ناشی می شود، کاره ای اولیه homiletic ابزاری برای framer برای تحقق اهداف تبلیغاتی خود تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So the traditional homiletic method which is teacher-oriented has changed to the self- education mode which is lively, popular and student-centred.
[ترجمه گوگل]بنابراین روش سنتی همبستگی که معلم محور است به شیوه خودآموزی که پر جنب و جوش، محبوب و دانش آموز محور است تغییر یافته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین روش سنتی homiletic که معلم محور است به حالت خود آموزی تغییر کرده است که فعال، محبوب و دانشجو محور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. China takes practicality seriously not quite, methodological stale, devoid originality, over homiletic .
[ترجمه گوگل]چین عملی را جدی می‌گیرد نه کاملاً، روش‌شناختی کهنه، فاقد اصالت، بیش از مومنانه
[ترجمه ترگمان]چین به طور جدی کاربردی، کهنه و عاری از اصالت، بیش از حد homiletic، عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the art of preaching, of a sermon

پیشنهاد کاربران

بپرس