homewards

جمله های نمونه

1. After three hours cycling we decided to turn homewards.
[ترجمه گوگل]بعد از سه ساعت دوچرخه سواری تصمیم گرفتیم به سمت خانه برگردیم
[ترجمه ترگمان]پس از سه ساعت، تصمیم گرفتیم که عازم خانه شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After lunch I shall bend my steps homewards.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار قدم هایم را به طرف خانه خم خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]پس از ناهار به سوی خانه حرکت خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A boy passing by homewards from the pictures heard his cries for help.
[ترجمه گوگل]پسری که در حال عبور از خانه بود از تصاویر فریادهای او برای کمک شنید
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه که از راه خانه به سوی خانه می رفت فریادهای او را برای کمک می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A flock of birds flew homewards very high over Ringer's Foin.
[ترجمه گوگل]دسته ای از پرندگان به سمت خانه بر فراز رینگرز فوین پرواز کردند
[ترجمه ترگمان]یک دسته پرنده به سرعت به طرف خانه حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We drove homewards in silence.
[ترجمه گوگل]ما در سکوت به سمت خانه حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]در سکوت به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They travelled happily homewards.
[ترجمه گوگل]آنها با خوشحالی به سمت خانه سفر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با خوشحالی عازم خانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She took the loaded wire basket to the outlet, paid, filled her carrier bags, and went homewards by Underground.
[ترجمه گوگل]او سبد سیمی بارگیری شده را به پریز برد، پول پرداخت کرد، کیسه های حاملش را پر کرد، و با زیرزمین به خانه رفت
[ترجمه ترگمان]سبد پر از سیم را برداشت و به طرف راه خروجی رفت و کیسه پر دار خود را پر کرد و به سوی خانه روان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A certain hunter, having snared a hare, placed it upon his shoulders and set out homewards.
[ترجمه گوگل]یک شکارچی که خرگوشی را به دام انداخته بود، آن را روی شانه هایش گذاشت و به سمت خانه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]شکارچی خاصی که در کمین خرگوش بود، آن را بر دوش نهاد و به سوی خانه رهسپار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now and then I turned aside to avoid some noisy drunkard as he reeled homewards.
[ترجمه گوگل]گهگاهی کنار می‌رفتم تا از یک مستی پر سر و صدا که به سمت خانه می‌پیچید، اجتناب کنم
[ترجمه ترگمان]گاهی به طرف خانه چرخیدم تا مبادا مست و پر سر و صدا راه بیفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was little ancient road except yellow sand, withered grasses and the occasional crow flying homewards.
[ترجمه گوگل]جاده باستانی کمی وجود داشت به جز شن های زرد، علف های خشکیده و گهگاه کلاغ هایی که به سمت خانه پرواز می کردند
[ترجمه ترگمان]جاده بسیار قدیمی بود، جز شن های زرد، علف های خشک و گاهی کلاغ به سوی خانه پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was our young acquaintance of Baymouth, Mr Spavin, who had got his degree, and was driving homewards in triumph in his yellow post chaise.
[ترجمه گوگل]این آشنای جوان ما از بایموث، آقای اسپاوین، بود که مدرکش را گرفته بود و با کالسکه پست زردش پیروز به سمت خانه رانندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]این دوست جوان ما بود، آقای spavin که درجه خود را گرفته بود و با کالسکه چاپاری به سوی خانه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When it began to get dark, they bent their steps homewards.
[ترجمه گوگل]وقتی هوا شروع به تاریک شدن کرد، قدم های خود را به طرف خانه خم کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا تاریک شد به سوی خانه حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• toward home, in the direction of home

پیشنهاد کاربران

بپرس