homestretch

/ˈhomˌstret͡ʃ//ˈhomˌstret͡ʃ/

معنی: قسمت اخر مسابقه، مسیر انتهایی مسابقه، دور اخر
معانی دیگر: (زمین مسابقات اسبدوانی و دو - فاصله ی میان آخرین پیچ و خط پایان مسابقه) پایانراه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the last, straight portion of a racetrack, leading to the finish line.
مشابه: straight

(2) تعریف: the last stage of a project or endeavor.

جمله های نمونه

1. Hitting the homestretch in fall: on a former railroad bridge in the Great Allegheny Passage in Pennsylvania.
[ترجمه گوگل]ضربه زدن به خانه در پاییز: روی یک پل راه آهن سابق در گذرگاه بزرگ آلگنی در پنسیلوانیا
[ترجمه ترگمان]ضربه شلاق زدن در سقوط: بر روی پل سابق راه آهن در گذرگاه بزرگ Allegheny در پنسیلوانیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The horse forged ahead the lead in the homestretch.
[ترجمه گوگل]اسب جلوتر را در خانه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]اسب از سرب به سمت جلو حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The horse ahead the lead in the homestretch.
[ترجمه گوگل]اسب جلوتر در خانه پیشرو است
[ترجمه ترگمان]اسب پیشرو در پیش رو به جلو حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the homestretch to 20 we see the momentum continuing to build, especially to combat maternal and neonatal mortality, another item on your agenda.
[ترجمه گوگل]در خانه تا 20 ما شاهد ادامه افزایش حرکت هستیم، به ویژه برای مبارزه با مرگ و میر مادران و نوزادان، یکی دیگر از موارد در دستور کار شما
[ترجمه ترگمان]در the تا ۲۰ ما می بینیم که حرکت به بالا ادامه دارد، به خصوص برای مبارزه با مرگ و میر مادران و نوزادان، یک مورد دیگر در دستور کار شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Who's in the lead coming down the homestretch?
[ترجمه گوگل]چه کسی پیشرو است؟
[ترجمه ترگمان]کیست که از the پایین بیاید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The runner rounded into the homestretch.
[ترجمه گوگل]دونده به داخل خانه رفت
[ترجمه ترگمان]دونده به سمت the راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They were on the homestretch when the computer crashed.
[ترجمه گوگل]آنها در خانه بودند که کامپیوتر خراب شد
[ترجمه ترگمان] وقتی کامپیوتر سقوط کرد، اونا توی \"homestretch\" بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. El Guerrouj took the lead after 900 m and stayedahead until the homestretch.
[ترجمه گوگل]ال گروج پس از 900 متر جلو افتاد و تا زمان حریف پیش بود
[ترجمه ترگمان]آل Guerrouj پس از ۹۰۰ متر و stayedahead تا the در صدر جدول قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The jockey pulled the horse up at the top of the homestretch.
[ترجمه گوگل]جوکی اسب را در بالای حیاط خانه کشید
[ترجمه ترگمان]اسب اسب را به بالای تپه رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قسمت اخر مسابقه (اسم)
homestretch

مسیر انتهایی مسابقه (اسم)
homestretch

دور اخر (اسم)
homestretch

انگلیسی به انگلیسی

• final stretch of a racetrack before the finish line; last part, final phase
last part (of a race, project, etc.)
the home stretch or the home straight is the last part of a race.
you can also refer to the last part of any activity that lasts for a fairly long time as the home stretch, especially if the activity is difficult or boring.

پیشنهاد کاربران

stretch : راسته - راستا
home : خانه - پایان
homestretch : دور آخر مسابقه
Home straight
آخرای چیزی، آخرین مراحل، پایانِ کار، دور آخر
homestretch
کشش خانه

آخرین مرحله یا صحنه