homeric

/hoʊˈmerɪk//həʊˈmerɪk/

(معمولا h کوچک) عظیم، بزرگ و پرشکوه، حماسی، حماسه آفرین، هومری (وابسته به هومر و حماسه های او و تمدن یونانی مشروح در آنها - مربوط به 800 تا 1200 سال پیش از میلاد)، وابسته به هومر homer شاعر نابینای یونان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Homerically (adv.)
(1) تعریف: of, concerning, or resembling Homer or esp. his poetry.
مشابه: heroic

(2) تعریف: (often l.c.) large, imposing, or heroic.
مشابه: herculean, heroic

جمله های نمونه

1. homeric effects
تاثیرات حماسه مانند

2. With grace, preferably, which adds an uplifting, stirring, Homeric touch.
[ترجمه گوگل]با لطف، ترجیحا، که حس هومری نشاط آور، تکان دهنده را اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]با لطف، ترجیحا، که به بالا رفتن، تکان دادن، دست زدن و Homeric اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Next in order come the Homeric Hymns, poems written to honor various gods.
[ترجمه گوگل]به ترتیب سرودهای هومری، اشعاری که برای احترام به خدایان مختلف سروده شده اند، می آیند
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، the Homeric، اشعاری که برای تجلیل از خدایان مختلف نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Krembala a kind of Cymbals mentioned in a Homeric poem to Apollo.
[ترجمه گوگل]کرمبالا نوعی سنج است که در شعر هومری به آپولون ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]در شعر هومر به آپولون چیزی گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The story of that Homeric fight got all around town.
[ترجمه گوگل]داستان آن دعوای هومری در تمام شهر پیچید
[ترجمه ترگمان]داستان اون جنگ باستانی در اطراف شهر پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the Homeric poems these Greek tribes speak one common language.
[ترجمه گوگل]در اشعار هومری این قبایل یونانی به یک زبان مشترک صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]در اشعار هومر، این قبایل یونانی به یک زبان مشترک سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the Homeric Hymn to Demeter, Hermes conducts the Kore safely back to Demeter.
[ترجمه گوگل]در سرود هومری برای دمتر، هرمس کور را با خیال راحت به سمت دمتر هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]در اثر Demeter Homeric (Demeter)، Hermes کوره راه ها را به طور ایمن به استرالیا برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus, the ambiguity in the split authority flow creates organizational confusion, and Homeric breakdowns in communication.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ابهام در جریان انشعاب اختیارات باعث ایجاد سردرگمی سازمانی و شکست هومری در ارتباطات می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ابهام در جریان قدرت تفکیک باعث ایجاد سردرگمی سازمانی و breakdowns Homeric (Homeric)در ارتباط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When is the last time that I was laugh Homeric laughter?
[ترجمه گوگل]آخرین باری که خندیدم خنده هومری کی بود؟
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که خنده ام گرفت کی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new Socratic citizen let's call him that for a moment the new Socratic citizen may have some features in common with the older Homeric warrior.
[ترجمه گوگل]شهروند سقراطی جدید بیایید او را بنامیم که برای لحظه ای شهروند سقراطی جدید ممکن است ویژگی های مشترکی با جنگجوی قدیمی هومری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک شهروند سقراط جدید به او اعلام می کند که برای لحظه ای، یک شهروند دوره گرد جدید ممکن است برخی ویژگی های مشترک با جنگجوی کهن Homeric داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There will ultimately be six, and it will be like Homeric saga, on a vast scale.
[ترجمه گوگل]در نهایت شش نفر خواهند بود و مانند حماسه هومری در مقیاس وسیع خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در نهایت شش ماه وجود خواهد داشت و مانند افسانه هومر در مقیاس وسیع خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to homer or his writings (ancient greek epic poet)

پیشنهاد کاربران

بپرس