homeless

/ˈhoʊmləs//ˈhəʊmləs/

معنی: سر گردان، اواره، غریب، دربدر، بی خانمان، بی مسکن، خانه بدوش، بی مکان و منزل
معانی دیگر: بی کاشانه، آواره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having no home.
مشابه: vagabond
اسم ( noun )
مشتقات: homelessly (adv.), homelessness (n.)
• : تعریف: those who have no home (usu. prec. by the).
مشابه: poor

- The city built a shelter for the homeless.
[ترجمه گوگل] شهر برای بی خانمان ها سرپناهی ساخت
[ترجمه ترگمان] این شهر پناهگاهی برای بی خانمان ها ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the homeless
مردمان بی خانمان،خانه بدوشان

2. war made them homeless
جنگ آنانرا بی خانمان کرد.

3. a shelter for the homeless
پناهگاه بی خانمان ها

4. the flood left them homeless
سیل آنها را بی خانمان کرد.

5. the plight of the homeless
بدبختی بی خانمان ها

6. he too joined a band of homeless derelicts
او نیز به دسته ای از ولگردان بی خانمان ملحق شد.

7. she wrote a feature article about the homeless
او یک مقاله ی بلند درباره ی بی خانمان ها نوشت.

8. since they couldn't have children of their own, they adopted a homeless child
چون بچه دار نمی شدند یک بچه بی خانمان را به فرزندی خود پذیرفتند.

9. We're having a lottery to raise money for homeless families.
[ترجمه گوگل]برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان قرعه کشی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال صرف یک لاتاری برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The homeless was benumbed with cold.
[ترجمه گوگل]بی خانمان از سرما بی حس شده بود
[ترجمه ترگمان]بی خانمان ها از سرما بی حس شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He found himself homeless after his marriage broke up.
[ترجمه گوگل]او پس از فروپاشی ازدواجش خود را بی خانمان یافت
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه ازدواجش به هم خورد، خودش رو بی خانمان پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some beggars are neither poverty-stricken nor homeless.
[ترجمه گوگل]برخی از گدایان نه فقیر هستند و نه بی خانمان
[ترجمه ترگمان]برخی گدایان نه فقیر هستند و نه بی خانمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can you spare some money for the homeless?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید مقداری پول برای بی خانمان ها در نظر بگیرید؟
[ترجمه ترگمان]میشه برای بی خانمان ها پول قرض بگیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are thought to be around 000 young homeless Scots in London at any given time.
[ترجمه گوگل]تصور می شود در هر زمان حدود 000 جوان بی خانمان اسکاتلندی در لندن وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تصور می شود در هر زمانی حدود ۱۰۰۰۰ نفر بی خانمان در لندن وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The homeless are being shanghaied off the streets in some cities.
[ترجمه گوگل]بی خانمان ها در برخی شهرها از خیابان ها بیرون می روند
[ترجمه ترگمان]افراد بی خانمان در برخی از شهرها از خیابان ها سرازیر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Homeless young people are easy prey for drug-dealers and pimps.
[ترجمه گوگل]جوانان بی خانمان طعمه آسانی برای فروشندگان مواد مخدر و دلالان هستند
[ترجمه ترگمان]افراد جوان بی خانمان، طعمه های آسانی برای فروشندگان و دلالان محبت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Priority cases, such as homeless families, get dealt with first.
[ترجمه گوگل]ابتدا به موارد اولویت دار مانند خانواده های بی خانمان رسیدگی می شود
[ترجمه ترگمان]موارد اولویت مانند خانواده های بی خانمان، ابتدا مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرگردان (صفت)
astray, adrift, erratic, stray, wandering, runabout, homeless, errant, gadabout, helpless, vagrant

اواره (صفت)
adrift, arrant, excursive, homeless, errant, fugacious, straggly

غریب (صفت)
alien, poor, unusual, uncommon, eccentric, homeless, strange, whimsical, weird, extravagant, rare, singular, immigrant

دربدر (صفت)
homeless, gadabout, mendicant

بی خانمان (صفت)
homeless

بی مسکن (صفت)
homeless

خانه بدوش (صفت)
homeless, vagabond

بی مکان و منزل (صفت)
homeless

انگلیسی به انگلیسی

• without a home, having no place to live, living in the street
those without a home collectively
if people are homeless, they have nowhere to live.
you can refer to people who are homeless as the homeless.

پیشنهاد کاربران

بی خانمان
مثال: The city has programs to help the homeless.
شهر برنامه هایی برای کمک به بی خانمان ها دارد.
کارتن خواب
سرگردان
بی جا و مکان
بی خانمان
اواره
بی خانمان ، آواره
خانه به دوش
بی خانمان
آواره
بدون خانه
بی - سرپناه
بی خانه مان . کارتن خواب
زشت و بی خانمان Ugly
And homeless
بی خانه

بی خانمان آواره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس